هر آن چشمی

‌هر آن چشمی
که گریان است در عشق دلارامی
بشارت آیدش روزی
ز وصل او به پیغامی

هر آن چشم سپیدی
کو سیه کرده‌ست تن جامه
سیاهش شد سپید آخر
سپیدش شد سیه فامی

#مولانای_جانم


دیدگاه ها (۱)

‌تا روانم هست خواهم راند نامت بر زبانتا وجودم هست خواهم کند ...

‌من هیچ ندانم که مرا آنکه سرشتاز اهل بهشت کرد یا دوزخ زشتجام...

‌از همان ابتدا می‌دانستم که هر عشق بزرگی، طرحی برای دوری و ج...

‌قادر نیستم با کلمات بیان کنم‌حسرتی که در من است،در کلمات نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط