پارت 5
پارت 5
فیک=عشق 2 طرفه
∆چشم حتما....
-ممنون
راستی بیب یادم بهت بگم چرا لباس باز پوشیدی؟
از من اجازه گرفتی؟
&جیمین بهش سخت نگیر(اروم)
-خب....
+چیزه ددی خب لباس پوشیده نداشتم همه باز بودن
-فردا میریم برات خرید میکنم
+مرسی ددی
~خب غذا کی میرسه؟
-الان میاد
~باشه(چشم غره)
∆بفرمتیید غذاتون حاضره
-ممنون
از زبان رادمی
همه غذا هاشونو خوردن و رفتن خونه که جیمین با ا/ت دعوا گرفت که چرت لباس لختی پوشیده
-ا/تتت اون چه لباسی بود پوشیده بودی ها؟
+ب ب ببخشید ددی
-دیگه تکرار نشه خب
+چشم ددی
-افرین من میرم یه دوش بگیرم
+باشه من بیام؟
-نه فعلا تنبیهی
+باشه(ناراحت)
از زبان رادمی
جیمین رفت حموم و ا/ت براش حوله بدر سوجین هم رفته بود بیرون با دوستاش و نام را هم خواب بود ناهار خورده بود خوابش گرفته بود فقط ا/ت و جیمین بیدار بودن جیمین وقتی از حموم دراومد
ا/ت جلوی در حموم نشسته بود که جیمین یهو افتاد روی ا/ت....
-داری چیکار میکنی بیب🤤
+عام هیچی نشسته بودم منتظر تو بودم که بیای
-حالا که اومدم
+خب نمیخای از روم پاشی
-باشه پا میشم
از زبان رادمی
جیمین از روی ا/ت پاشد و رفت لباساش رو بپوشه ا/ت هم یه لباس لختی پوشیده بود که جیمین به ا/ت گفت....
-جون بیب عجب جیگری شدی🤤
+اینجوری نکو خجالت میکشم
-باشه بیب
از زبان رادمی
جیمین و ا/ت رفتن روی تخت و باهم لب گرفتن و همونجوری خوابشون گرفت که یهو نام را اومد....
پارت 6 ادامش:)🇰🇷
فیک=عشق 2 طرفه
∆چشم حتما....
-ممنون
راستی بیب یادم بهت بگم چرا لباس باز پوشیدی؟
از من اجازه گرفتی؟
&جیمین بهش سخت نگیر(اروم)
-خب....
+چیزه ددی خب لباس پوشیده نداشتم همه باز بودن
-فردا میریم برات خرید میکنم
+مرسی ددی
~خب غذا کی میرسه؟
-الان میاد
~باشه(چشم غره)
∆بفرمتیید غذاتون حاضره
-ممنون
از زبان رادمی
همه غذا هاشونو خوردن و رفتن خونه که جیمین با ا/ت دعوا گرفت که چرت لباس لختی پوشیده
-ا/تتت اون چه لباسی بود پوشیده بودی ها؟
+ب ب ببخشید ددی
-دیگه تکرار نشه خب
+چشم ددی
-افرین من میرم یه دوش بگیرم
+باشه من بیام؟
-نه فعلا تنبیهی
+باشه(ناراحت)
از زبان رادمی
جیمین رفت حموم و ا/ت براش حوله بدر سوجین هم رفته بود بیرون با دوستاش و نام را هم خواب بود ناهار خورده بود خوابش گرفته بود فقط ا/ت و جیمین بیدار بودن جیمین وقتی از حموم دراومد
ا/ت جلوی در حموم نشسته بود که جیمین یهو افتاد روی ا/ت....
-داری چیکار میکنی بیب🤤
+عام هیچی نشسته بودم منتظر تو بودم که بیای
-حالا که اومدم
+خب نمیخای از روم پاشی
-باشه پا میشم
از زبان رادمی
جیمین از روی ا/ت پاشد و رفت لباساش رو بپوشه ا/ت هم یه لباس لختی پوشیده بود که جیمین به ا/ت گفت....
-جون بیب عجب جیگری شدی🤤
+اینجوری نکو خجالت میکشم
-باشه بیب
از زبان رادمی
جیمین و ا/ت رفتن روی تخت و باهم لب گرفتن و همونجوری خوابشون گرفت که یهو نام را اومد....
پارت 6 ادامش:)🇰🇷
۵.۰k
۰۲ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.