دلنوشته لیلی
#دلنوشته_لیلی
واژه به واژه...
غزل به غزل...
نفس به نفس...
سرودم و درد کشیدم و زخم برداشتم...
زخمهایم ترمیم شد و در بازی مجهول زندگی جنون وار چرخ زدم...
شایدفلسفه ی زندگی یعنی همین...
زخم برداشتن و...
ترمیم و...
دوباره روایت کردن و خالق عشق بودن...
آدمها می آیند و می روند!...
با چاقویی در دست برای تراشیدن چوب وجودت...
صیقل یافتن درد دارد...
و دوباره زنده شدن کار هر کسی نیست...
ولی بسیار باارزش است...
در آخر تویی که وجودت لبریز از حکایت و زیباییست...
نرم و تُرد...مثل خواب قناری ها...طراوت داری..ظریفی...
مطبوع..مثل هوای اول صبح بهار...
قوی و راسخ چون ریشه های قدرتمند گره خورده ی بید مجنون در دل زمین...
تویی که هر نفست مثنوی ست برای خودش...
پُری!و لبریز!....
منبع آرامش و عشق...
و از تو تولد می یابد حیات و زندگی...
و میبخشی از خود مهر وعشق و حیات را...
هر چیزی که دور و برتوست...
سبز است و زنده....
تقدیم به روح خودم...به خودم"لیلی"💔
واژه به واژه...
غزل به غزل...
نفس به نفس...
سرودم و درد کشیدم و زخم برداشتم...
زخمهایم ترمیم شد و در بازی مجهول زندگی جنون وار چرخ زدم...
شایدفلسفه ی زندگی یعنی همین...
زخم برداشتن و...
ترمیم و...
دوباره روایت کردن و خالق عشق بودن...
آدمها می آیند و می روند!...
با چاقویی در دست برای تراشیدن چوب وجودت...
صیقل یافتن درد دارد...
و دوباره زنده شدن کار هر کسی نیست...
ولی بسیار باارزش است...
در آخر تویی که وجودت لبریز از حکایت و زیباییست...
نرم و تُرد...مثل خواب قناری ها...طراوت داری..ظریفی...
مطبوع..مثل هوای اول صبح بهار...
قوی و راسخ چون ریشه های قدرتمند گره خورده ی بید مجنون در دل زمین...
تویی که هر نفست مثنوی ست برای خودش...
پُری!و لبریز!....
منبع آرامش و عشق...
و از تو تولد می یابد حیات و زندگی...
و میبخشی از خود مهر وعشق و حیات را...
هر چیزی که دور و برتوست...
سبز است و زنده....
تقدیم به روح خودم...به خودم"لیلی"💔
۳۴.۵k
۲۱ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.