حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی به نقل از حاج آقا رحیم ار
حجت الاسلام والمسلمین حسینی قمی به نقل از حاج آقا رحیم ارباب:
روزی از یک خیابان که هنوز نیمه کاره بود ،عبور می کردم که دیدم تعدادی از بچه ها دارند با سر اسکلتی فوتبال بازی می کنند. من آن سراسکلت را گرفتم و در خاک دفن کردم. هنگام شب خواب دیدم که آقایی به ظاهر مذهبی از من تشکر می کند. به او گفتم که من شما را نمی شناسم. او گفت که من صاحب جمجمه ای بودم که شما از بچه ها گرفتید. من مستحق این عقوبت بودم زیرا کله ی من کمی باد داشت و کمی تکبر داشتم و باید مواخذه می شدم.
این که یک تحقیر دنیوی بوده و آن هم برای جسد یک آدم مومن؛حالا امثال من با این ایمان ضعیف و دردهای طاقت فرسای اخروی , چه باید بگوید؟!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بحق محمد و آل الاطهار
روزی از یک خیابان که هنوز نیمه کاره بود ،عبور می کردم که دیدم تعدادی از بچه ها دارند با سر اسکلتی فوتبال بازی می کنند. من آن سراسکلت را گرفتم و در خاک دفن کردم. هنگام شب خواب دیدم که آقایی به ظاهر مذهبی از من تشکر می کند. به او گفتم که من شما را نمی شناسم. او گفت که من صاحب جمجمه ای بودم که شما از بچه ها گرفتید. من مستحق این عقوبت بودم زیرا کله ی من کمی باد داشت و کمی تکبر داشتم و باید مواخذه می شدم.
این که یک تحقیر دنیوی بوده و آن هم برای جسد یک آدم مومن؛حالا امثال من با این ایمان ضعیف و دردهای طاقت فرسای اخروی , چه باید بگوید؟!
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا بحق محمد و آل الاطهار
۱.۴k
۱۰ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.