پارت مدرسه ی قلدرا

پارت ۳ مدرسه ی قلدرا

ا/ت: نن......ن...زز....ز....د...دد....یی...ی..ک
..م....نن...شش....ووو.....(با لکنت گفت نزدیکم نشو)

تهیونگ : نترس باهات کاری ندارم بلند شو(کمی سرد)

ویو ا/ت

نمی تونستم داشتم از درد میمردم لبم رو هی از درد گاز میگرفتم و تو خودم جم بودم که پسر خم شد و دست هام رو گرفت و یهویی بلندم کرد که انقدر دردم اومد که جیغ کشیدم و از حال رفتم

ویو تهیونگ

ا/ت: جیغغغغ

تهیونگ : آخ گوشم چته

که ا/ت افتاد تو بغلم فکر کنم از حال رفتم نگاه سوهیون وحشی چجوری زده که از حال رفت برآید استایل بغلش کردم و بردم تو درمانگاه مدرسه که......


چطور بود نظر بدید من برم افطاری بای بای
دیدگاه ها (۲)

پارت ۴که یهویی یادم اومد که کلاس شروع شده لعنتی تازه کیفم رو...

بچه ها تفاوت سنی تون رو با تهیونگ بگین ببینم تهیونگ ۲۹ سالشه...

پارت ۲ مدرسه ی قلدراویو مدرسهرسیدم مدرسه اوففف نزدیک بود کمی...

پارت ۱ مدرسه قلدراویو ا/تاز خواب پا شدم و کار های لازم رو کر...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۶۱ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۷۵ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط