لاله ها

لاله ها"
لاله ها هیجان انگیزند بسیار
اینجا زمستان است،
نگاه کن همه چیز چقدر سفید است
چقدر آرام، چقدر برف پوش...
من آرامش را می آموزم،
در سکوت خویش می آسایم
همانگونه که نور
دراز می کشد بر این دیوارهای سفید ،
بر این تختخواب، بر این دستها...
من هیچکسم،
من هیچ ندارم برای این هیاهو
من نامم را
و لباسهایم را
به پرستاران داده ام،
پیشینه ام را به بیهوش گرها
و بدنم را به جراحان...

....

من هیچ گلی را طلب نمی کردم
من تنها می خواستم
با دستهای خالی، دراز بکشم و کاملا تهی شوم
چقدر رهاست، نمیدانی چقدر رها-
این آرامش آنقدر عظیم است که خیره ات می کند
هیچ نمی پرسدت،
از نامی
و پشیزی...
این همان چیزی است که مرده را در بر می گیرد،
من درکشان کردم
دهانهایشان را بر آن می بندد،
مانند لوح آیین عشاء ربانی...
#سیلویا_پلات
برگردان:گلاره جمشیدی
دیدگاه ها (۱)

حوضِ بی‌ماهی.. حیاطِ برگریزان.. چایِ بدطعم.. ب...

هر که از خلوت من می‌گذرد می‌رنجدبیش از این از من تنها چه خبر...

به دیدارم بیا هر شب ، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مان...

شب مانده و چشم‌ها پر از شبنم‌ها در حال عبورند دمادم غم‌هادر ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط