هر دو داشتیم برای شروع یک روز دیگر
هر دو داشتیم برای شروع یک روز دیگر
آماده میشدیم....
وقتی من چادرم را اتو میزدم تا با پوشیدنش زیبایی و اندام دخترانه ام را از نگاه مردهای غریبه و همسر یک زن و پدر یک بچه حفظ کنم و لبخند خدا را بخرم....
تو داشتی مانتوی بدون دکمه و تنگت را جلوی آینه پرو میکردی و در ذهنت تصور میکردی نگاه هایی که به سمتت خواهد چرخید وقتی با ساپورتت ستش کنی...
وقتی من داشتم لاک و آرایشم را پاک میکردم تا مثل یک فرشته پاک از خانه خارج شوم
( همان لاک و آرایشی که برای نامحرم و غریبه ها لقب شیطانی میگیرند و میشود ابزار دست شیطان )
تو داشتی با وسایل تباهی ات خودت را هفت رنگ میکردی...تا شبیه فلان دختر بدنام معروف توی اینستاگرام شوی و دلبری کنی از مردهای غریبه و دل امام زمان را بشکنی...
وقتی من با بسم الله و آیت الکرسی از خانه خارج میشدم و مواظب بودم موهایم بیرون نباشد...
تو داشتی به دوست پسر جدیدت زنگ میزدی تا یک قرار حرام را رقم بزنی و موهایت را گیس میکردی تا از (مثلا) روسری ات بیرون بیندازی...
و دیر یا زود...
وقتی من در آغوش گرم خدا آرام گرفته ام و لبخند حضرت زهرا از من برداشته نمیشود...
تو در آتش خودخواهی ها و نفس خواهی هایت میسوزی...
در آتش بله گفتن به شیطان و نفست...
در حالی که خشم خدا را خریده ای و حضرت زهرا نگاهت نمیکند!
بله هر دوی ماخدا و حضرت زهرا را دوست داشتیم...
می دانم...
اما من دوست داشتنم را ثابت کردم،
روی نفسم پاگذاشتم
وانتخاب های درست کردم....
و تو فقط از دوست داشتن دمزدی!!
و درانتخاب هایت بی سلیقگی کردی و چیز دیگری را نشان دادی!!
ای کاش دوست داشتنت را ثابت میکردی!!!
.
آرامش_یعنی: در خیابان قدم بزنی و خیالت راحت باشد که ده قافله دل کثیف با تونیست...
آرامش_یعنی: بدانی از نگاه گرگ ها محفوظی...
آرامش_یعنی: در این روزگار که شنل قرمزی ها خودنمایی میکنند،متفاوت ماندن!
آرامش_یعنی: وجدانی که آسوده و آرام است ...
وجدانی که میداند امروز دل مردهای متاهل و پسران جوان را نبرده است!!
آرامش_یعنی: خجالت نکشیدن از عکس شهدا توی خیابان!
آرامش_یعنی: طعمه و وسیله ارضاء چشم های ناپاک و کثیف نشدن!
آرامش_یعنی: شبیه ترین حالت به ریحانه خدا، حضرت زهرا شدن...
آرامش_یعنی: لایق لبخند آقا شدن...❤
آماده میشدیم....
وقتی من چادرم را اتو میزدم تا با پوشیدنش زیبایی و اندام دخترانه ام را از نگاه مردهای غریبه و همسر یک زن و پدر یک بچه حفظ کنم و لبخند خدا را بخرم....
تو داشتی مانتوی بدون دکمه و تنگت را جلوی آینه پرو میکردی و در ذهنت تصور میکردی نگاه هایی که به سمتت خواهد چرخید وقتی با ساپورتت ستش کنی...
وقتی من داشتم لاک و آرایشم را پاک میکردم تا مثل یک فرشته پاک از خانه خارج شوم
( همان لاک و آرایشی که برای نامحرم و غریبه ها لقب شیطانی میگیرند و میشود ابزار دست شیطان )
تو داشتی با وسایل تباهی ات خودت را هفت رنگ میکردی...تا شبیه فلان دختر بدنام معروف توی اینستاگرام شوی و دلبری کنی از مردهای غریبه و دل امام زمان را بشکنی...
وقتی من با بسم الله و آیت الکرسی از خانه خارج میشدم و مواظب بودم موهایم بیرون نباشد...
تو داشتی به دوست پسر جدیدت زنگ میزدی تا یک قرار حرام را رقم بزنی و موهایت را گیس میکردی تا از (مثلا) روسری ات بیرون بیندازی...
و دیر یا زود...
وقتی من در آغوش گرم خدا آرام گرفته ام و لبخند حضرت زهرا از من برداشته نمیشود...
تو در آتش خودخواهی ها و نفس خواهی هایت میسوزی...
در آتش بله گفتن به شیطان و نفست...
در حالی که خشم خدا را خریده ای و حضرت زهرا نگاهت نمیکند!
بله هر دوی ماخدا و حضرت زهرا را دوست داشتیم...
می دانم...
اما من دوست داشتنم را ثابت کردم،
روی نفسم پاگذاشتم
وانتخاب های درست کردم....
و تو فقط از دوست داشتن دمزدی!!
و درانتخاب هایت بی سلیقگی کردی و چیز دیگری را نشان دادی!!
ای کاش دوست داشتنت را ثابت میکردی!!!
.
آرامش_یعنی: در خیابان قدم بزنی و خیالت راحت باشد که ده قافله دل کثیف با تونیست...
آرامش_یعنی: بدانی از نگاه گرگ ها محفوظی...
آرامش_یعنی: در این روزگار که شنل قرمزی ها خودنمایی میکنند،متفاوت ماندن!
آرامش_یعنی: وجدانی که آسوده و آرام است ...
وجدانی که میداند امروز دل مردهای متاهل و پسران جوان را نبرده است!!
آرامش_یعنی: خجالت نکشیدن از عکس شهدا توی خیابان!
آرامش_یعنی: طعمه و وسیله ارضاء چشم های ناپاک و کثیف نشدن!
آرامش_یعنی: شبیه ترین حالت به ریحانه خدا، حضرت زهرا شدن...
آرامش_یعنی: لایق لبخند آقا شدن...❤
- ۲.۰k
- ۱۵ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط