.↜ داستان ترسناک‹'🗞🕸'›.
.↜ #داستانترسناک‹'🗞🕸'›.
ترسناکترین افسانههای شهری آنهایی هستند که نزدیک خانه رخ میدهند. در ویرجینیا جادهای به نام استودلی وجود داشت. سالها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلیاش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی میکرد. یک شب پدر الکلیاش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک میکند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالیکه لباسخواب اش خونی بود
حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچهای آن عبور کنید دختربچه کوچکی را میبینید که در آنجا میچرخد و پشت اش به شماست. برخی رانندهها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن بهطرف اش میروند، او به سمتشان برگشته و جیغ میکشد. گاهی هم از دهان اش خون میچکد...
ترسناکترین افسانههای شهری آنهایی هستند که نزدیک خانه رخ میدهند. در ویرجینیا جادهای به نام استودلی وجود داشت. سالها قبل یک دختربچه همراه مادر و پدر الکلیاش در یک خانه کوچک در این جاده زندگی میکرد. یک شب پدر الکلیاش او و مادرش را تا حد مرگ کتک زده و به خودش شلیک میکند. این دختر که فکش از صورت اش آویزان شده بود سریع نمرد و به سمت جاده رفت تا کمک بخواهد، درحالیکه لباسخواب اش خونی بود
حالا اگر به جاده استودلی رفته و از پیچهای آن عبور کنید دختربچه کوچکی را میبینید که در آنجا میچرخد و پشت اش به شماست. برخی رانندهها که از موضوع خبر ندارند و برای کمک کردن بهطرف اش میروند، او به سمتشان برگشته و جیغ میکشد. گاهی هم از دهان اش خون میچکد...
۷۳۸
۰۶ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.