مادربزرگ میگفت

مادربزرگ میگفت...🌺
چای را باید توی قوری چینی دم گذاشت، قوری‌ چینی عطر بهارنارنج را یک‌طور دیگری در می‌آورد. عطر زعفران را،بوی گل‌ محمدی، هل را ، دارچین را.راست می گفت چای دم کردم یک هل کوچک انداختم توی قوری. حالا یک بوی خوبی پیچیده توی همه خانه، توی تمام وجودم. به دانه کوچک هل توی قوری نگاه می‌کنم و با خودم فکر می کنم این دانه به این کوچکی چه کارستانی کرده امروز. صبح امروزم را گرم کرده انگار...بعضی وقتها لازم است با همین چیزهای کوچک زندگی را گرم کنیم ، خوش رنگ کنیم ، خوش بو کنیم...🌱


#خاص
دیدگاه ها (۷)

"زنی" که می‌تواند با استکان چای تازه دمش، 🍃"حال همه را خوب ک...

شاید باورت نشوداما بی آنڪه بدانی تو را در لا به لاےصفحات خط ...

باز كن پنجره رامن تو را خواهم بردبه شب جشن عروسی عروسكهایكود...

رفته ای یکبـار دیگر باز دلتنگت شدمکرده ای از بام دل پرواز_دل...

#آمــــوزش_حلـواکاراملیتقدیم به پیشگاه حضرت زهرا (س)🌿🌾مــــو...

ری اکشن پسرای HP چه جوری خواستگاری می کنند(درخواستی)

🍁تنها چیزی که برایمان مانده ، خاطراتِ خوبی ست که با تداعیِ ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط