دیوانه تر از خویش کسی می جستم

دیوانه تر از خویش کسی می جستم
دستم بگرفتند و به دستم دادند

#لاادری
دیدگاه ها (۹)

صد برگه ی سفید پسش داده ام، بس استکی خسته می شود فلک از امتح...

نمیدانمتو را به اندازه ی نفسم دوست دارمیا نفسم را به اندازه ...

نامتجنون خیز استحق دارد مؤذن هموقتِ اذانبا دستِ خودسر را نگه...

رنج،رسوایی،جنون،بی خانمانیداشتممرگ را کم داشت تنها،سفره ی رن...

اگر ســاقی حسین است،من می نخورده مستمخبر از خود ندارم،که بود...

چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانمکه گر دستم دهد از خویش هم ...

.دکلمه شعر فروغ با صدای زیبای حمیرا می روم خسته و افسرده و ز...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط