پارت ۵
پارت ۵
____
ا/ت با تعجب به مایکی نگاه کرد
:شوخی میکنی مگه نه؟
#:من با تو شوخی دارم ایا؟ معلومه که نه
:جدی هستی؟
#:دوست دخترم من میشی؟
:چی؟
#:تو اولین دختری بودی که توی اولین نگاه قلبه سنگی منو شکست و شکوفا کرد
ا/ت تک خنده ای کرد و حسابی سرخ شده بود اما نمیدونست چه جوابی بده هرچند خودش هم از مایکی خوشش اومده بود چون اون اولین پسری بود که توانست تو قلبه ا/ت جا شه
:توهم جذاب و مهربونی(لبخند )
مایکی با دیدنه گونه های سرخ ا/ت ، دستش رو گرفت و بوسه ای زد
#: درخواستم را پذیرفتید بانو ؟
: (با خجالت) عااا .... ب..بله..
مایکی از خوشحالی ا/ت بغل کردو دید هیچ کس اون دور و ور نیست بوسه ای روی لب های ا/ت زد
#:تو دیگه دورایاکی منی
ا/ت حسابی سرخ شده بود ، به اینه نگاهی کرد و وقتی خودش رو دید از خجالت سریع از بغل مایکی اومد بیرونو رفت سمته سرویس بهداشتی
:من..من..من باید برم زود بر میگردم
#:چرا چیشددد ؟باشه مراقب باش
ویو مایکی
وایییی چرا اینقدر دلبرهههه لباش لباش از دورایاکی هم خوشمزه ترهههههه
اما چیشد که رفت باید ببینم حالش خوبه؟
فکر کنم زیادی روی کردم ، به سمته سرویس بهداشتی حرکت کردم و دیدم هیچکس نیست رفتم داخل که دیدمش رفتم سمتش
#:خوبی؟
:آره ،ببخشید
#:مشکلی نیست ، چیشده؟
:راستش اولین بار بود که به پسر منو بغل میکنه و می بوسه
#:عااا پس بگو چرا برای اون اتفاق حسابی عصبی شدیو الآنم اینقدر خجالت کشیدی
:....(سکوت کرده از خجالت 😂)
#:پس دورایاکی من اولین بارش بوده
#:خب نگران نباش دورایاکی من ، از این به بعد قراره برات عادی بشه
:......(رنگه قرمز هم رد کرد بچم🤣)
#:بهم بگو که توهم دوست داری دوست پسری مثل من داشتی باشی که اینقدر جذاب باشع
:از خود شیفته (با لبخند و خجالت)
#:شوخی کردم (با لبخند و خنده )
:میدونم ، دوست دارم داشته باشم(خجالت ، بچم اینقدر خجالت کشید که واژه خجالت پراش ریخته🤣🤣🤣)
__________________
پایانه پارت
تصمیم گرفتم یه پارتو الآنم بدم بخاطره پنجاتایی شدنمون یکی دیگه رو فردا💜💜💜💜
____
ا/ت با تعجب به مایکی نگاه کرد
:شوخی میکنی مگه نه؟
#:من با تو شوخی دارم ایا؟ معلومه که نه
:جدی هستی؟
#:دوست دخترم من میشی؟
:چی؟
#:تو اولین دختری بودی که توی اولین نگاه قلبه سنگی منو شکست و شکوفا کرد
ا/ت تک خنده ای کرد و حسابی سرخ شده بود اما نمیدونست چه جوابی بده هرچند خودش هم از مایکی خوشش اومده بود چون اون اولین پسری بود که توانست تو قلبه ا/ت جا شه
:توهم جذاب و مهربونی(لبخند )
مایکی با دیدنه گونه های سرخ ا/ت ، دستش رو گرفت و بوسه ای زد
#: درخواستم را پذیرفتید بانو ؟
: (با خجالت) عااا .... ب..بله..
مایکی از خوشحالی ا/ت بغل کردو دید هیچ کس اون دور و ور نیست بوسه ای روی لب های ا/ت زد
#:تو دیگه دورایاکی منی
ا/ت حسابی سرخ شده بود ، به اینه نگاهی کرد و وقتی خودش رو دید از خجالت سریع از بغل مایکی اومد بیرونو رفت سمته سرویس بهداشتی
:من..من..من باید برم زود بر میگردم
#:چرا چیشددد ؟باشه مراقب باش
ویو مایکی
وایییی چرا اینقدر دلبرهههه لباش لباش از دورایاکی هم خوشمزه ترهههههه
اما چیشد که رفت باید ببینم حالش خوبه؟
فکر کنم زیادی روی کردم ، به سمته سرویس بهداشتی حرکت کردم و دیدم هیچکس نیست رفتم داخل که دیدمش رفتم سمتش
#:خوبی؟
:آره ،ببخشید
#:مشکلی نیست ، چیشده؟
:راستش اولین بار بود که به پسر منو بغل میکنه و می بوسه
#:عااا پس بگو چرا برای اون اتفاق حسابی عصبی شدیو الآنم اینقدر خجالت کشیدی
:....(سکوت کرده از خجالت 😂)
#:پس دورایاکی من اولین بارش بوده
#:خب نگران نباش دورایاکی من ، از این به بعد قراره برات عادی بشه
:......(رنگه قرمز هم رد کرد بچم🤣)
#:بهم بگو که توهم دوست داری دوست پسری مثل من داشتی باشی که اینقدر جذاب باشع
:از خود شیفته (با لبخند و خجالت)
#:شوخی کردم (با لبخند و خنده )
:میدونم ، دوست دارم داشته باشم(خجالت ، بچم اینقدر خجالت کشید که واژه خجالت پراش ریخته🤣🤣🤣)
__________________
پایانه پارت
تصمیم گرفتم یه پارتو الآنم بدم بخاطره پنجاتایی شدنمون یکی دیگه رو فردا💜💜💜💜
۳.۲k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.