گفتی ب غمم بنشین یا از سر جان برخیز

گفتی بہ غمم بنشین یا از سرِ جان برخیز
فرمان برم ات جانا! بنشینم و برخیزم

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

قصہ ی غُصہ ی یعقوب همین بود ڪه ڪاشبادها عطر ڪه دادند... خبر ...

بہ خدا غیرِ خودمچشم بدوزی بہ ڪسیمثل مو در جهتِ بادبهم می ریز...

هرچه میگویی ڪه بگذردوری از "او" بهتر است فال حافظ بازبا شعری...

همچو شاهی ڪه شبی ڪشورش آشوب شده شیوه ی شورش چشمانِ تو شیدایم...

#استادسعدی عزیز❤️

پارت ۱۲ویو جنگکوک: ات رو گذاشتم خونه ی مامان باباش خودمم رفت...

گفتی که نگو روی تو را ماه ندارد اصرار نکن جان خودت راه ندارد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط