دلنوشته
#دلنوشته
حاج قاسم!
باور رفتنت وقتی تنها یک ماه تا بامداد ۱۳ دی باقیست،
هنوز هم سخت است..
تو برای من که روزهای انقلاب و جنگ را ندیدم ،
باور تمام حماسه ها، باور تمام حماسه آفرینان بودی!
تو برای من رجایی و بهشتی، چمران و آوینی، همت و باکری،
صیاد شیرازی بودی!
میانه ی میدان جنگ، تدبیر چمران بودی.
بین کودکان یکرنگی رجایی بودی!
منش تو بوی بهشتی داشت..
چشم های تو نشان از چشم های همت داشت..
تو یک تنه رسانه ی آوینی بودی!
هر آنچه آوینی خواست از بزرگان و از مقاومت بگوید را در تو دیدم، در تو باور کردم!
سیزدهم دی ماه تا همیشه برایم تاریک و محزون شد..
سیزدهم دی ماه ۹۸ من تمام قهرمانانم را یک جا از دست دادم..
من دیدم که همت در مجنون دوباره در خون غلطید..
آن قهرمان ایستاده در غبار را دوباره در لبنان اسیر دیدم.
حججی را بی سر دیدم..
من دست تو را دیدم که از تن جدا بود،
تا علقمه رفتم!
من زینب را در تل زینبیه دیدم..
حاج قاسم!
۱۳ دی ماه ۹۸ فرو ریختم و دوباره متولد شدم!
من دوباره آرمانهایم را دوره کردم!
دعا کن آنگونه زندگی کنم که شرمنده چشمانت نشوم!
#تکست_خاص #تکست_ناب #عکس_نوشته
حاج قاسم!
باور رفتنت وقتی تنها یک ماه تا بامداد ۱۳ دی باقیست،
هنوز هم سخت است..
تو برای من که روزهای انقلاب و جنگ را ندیدم ،
باور تمام حماسه ها، باور تمام حماسه آفرینان بودی!
تو برای من رجایی و بهشتی، چمران و آوینی، همت و باکری،
صیاد شیرازی بودی!
میانه ی میدان جنگ، تدبیر چمران بودی.
بین کودکان یکرنگی رجایی بودی!
منش تو بوی بهشتی داشت..
چشم های تو نشان از چشم های همت داشت..
تو یک تنه رسانه ی آوینی بودی!
هر آنچه آوینی خواست از بزرگان و از مقاومت بگوید را در تو دیدم، در تو باور کردم!
سیزدهم دی ماه تا همیشه برایم تاریک و محزون شد..
سیزدهم دی ماه ۹۸ من تمام قهرمانانم را یک جا از دست دادم..
من دیدم که همت در مجنون دوباره در خون غلطید..
آن قهرمان ایستاده در غبار را دوباره در لبنان اسیر دیدم.
حججی را بی سر دیدم..
من دست تو را دیدم که از تن جدا بود،
تا علقمه رفتم!
من زینب را در تل زینبیه دیدم..
حاج قاسم!
۱۳ دی ماه ۹۸ فرو ریختم و دوباره متولد شدم!
من دوباره آرمانهایم را دوره کردم!
دعا کن آنگونه زندگی کنم که شرمنده چشمانت نشوم!
#تکست_خاص #تکست_ناب #عکس_نوشته
۲.۱k
۱۸ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.