آیا ترور سعید حجاریان در سال 78 سازماندهی شده بود یا خودس
آیا ترور سعید حجاریان در سال 78 سازماندهی شده بود یا خودسرانه؟
در دوره حاکمیت اصلاح طلبان سه حادثه مهم رخ داد که هر بک از آنها تخریب یکی از نهادهای امنیتی را هدف میگرفت.
قتلهای زنجیره ای، هدف: وزارت اطلاعات.
کوی دانشگاه، هدف: نیروی انتظامی.
ترور حجاریان، هدف: سپاه و بسیج.
خاتمی آن ایام، ترور را کار سازماندهی شده می دانست البته انگشت اتهام وی غیرمستقیم متوجه نهادهایی مثل سپاه و بسیج بود. خاتمی در آن ایام با صدور نامه ای اعلام کرد: "معتقدم مسأله عمیق تر است و به لحاظ روان شناختی باید پیگیری شود و با یک حرکت وزین فرهنگی برای ریشه یابی این نوع خشونت ها و جلوگیری از آن به عمل آید."
یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی اما پس از مدتی در این باره اعلام کرد: "اهداف این افراد بر اساس احساسات شخصی و تشخیص فردی آنان استوار است و از نظر ما وابستگی خارجی و وابستگی جناحی برای آنان متصور نیست. از نظر ما این افراد گروهی خودسر هستند که با انگیزه ماجراجویانه و احساساتی اقدام به این کار کردند."
اما واقعیت ترور سعید حجاریان چه بود؟ آیا واقعا بر اساس ادعای خاتمی سازماندهی شده بود یا نظر وزیر اطلاعات وقت خاتمی درست و ترور حجاریان خودسرانه بوده. بر اساس مستندات مکشوف در کتاب بازی ترور به این جمع بندی رسیدیم که این ترور بازی سازماندهی شده ای بود.
سال 78 و پس از واقعه قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه، پس از سوء قصد به سعید حجاریان، اظهار نظرهای مختلفی درباره ماهیت گروه ترور و مسأله صدور فتوای ترور بر زبانها جاری شد. در این جنگ روانی نیز سعی شد تا مسأله ترور را همانند قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه به یک فکر و اندیشه دینی گره بزنند و به شخص و گروه خاصی منتسب کنند. در اولین حرکت، روزنامه صبح امروز که مدیر مسئول آن شخص حجاریان بود، نوشت: "من تروریستها را می شناسم ... آنها نیروی نظامی نبودند، دست به اسلحه نبردند و شلیک نکردند، بلکه فتوا دادند و حکم صادر کردند." (26 اسفند 78)
بیست روز پس از این اظهار نظر، در حالی که هر روز بر حجم این اتهامات در روزنامه ها افزوده میشد، محمد سلامتی، عضو فعال سازمان غیر دینی مجاهدین انقلاب و دبیر کل آن اعلام کرد: "کسانی که با انگیزه های ایدئولوژیک دست به ترور میزنند، به مجوز شرعی نیاز دارند." علاوه بر وی در تیتر برخی رسانه ها اعلام شد: "دیگرانی بودند که تصمیم گرفته و مجوز دادند و بعد عده ای اجرا کردند."
تمام این سخنان - که به گوشه کوچکی از آن اشاره شد - در حال و هوای روزهای نخست پس از ترور مطرح شد، امّا سخنی که پس از ماه ها از طرف حجاریان در یک مصاحبه مطبوعاتی عنوان شد، جهت دارترین سخن برای انحراف افکار عمومی و ایراد اتهام به آیت الله مصباح بود. وی در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید هیچ تصور میکردید روزی توسط چنین افرادی ترور شوید؟ گفت: "نه، انتظار نداشتم. از جریانهای داخلی انتظار نداشتم. گاهی درباره گروههای برانداز خارجی فکر میکردم، امّا در باره اینها نه. زیرا کسی که ادعای دینداری میکند برای این کارها باید حجت شرعی داشته باشد. فکر نمیکردم عالمی در سطح بالا اجازه ترور بدهد، چون در اسلام ترور حرام است. اسلام اجازه ترور نمیدهد."
جالب این است که حجاریان در پاسخ به سئوال دیگری، وقتی خبرنگار میپرسد: آیا ضاربین شما حکم داشتند و شما در جریان قرار گرفتید؟ میگوید: "خیر. من دنبال نکردم ببینم حکم داشتند یا نه، امّا آدم متدین برای حرکات خود - مخصوصاً قتل نفس - باید جواز شرعی داشته باشد وگر نه دینداری اش بی معنا میشود. مگر اینکه فکر کنیم اینها ضارب نبودند، یا در دینداریشان شک کنیم. والا آنهایی که قبل از انقلاب هم دست به ترور زدند، مثل فداییان اسلام و مؤتلفه، بالاخره از جایی جواز گرفتند. امام جواز ترور نمیداد، حتی در زمان شاه. من فکر میکنم کسی که ادعای دینداری میکند، از امام تبعیت میکند، بنابر این چنین کاری را انجام نمیدهد." (روزنامه ایران: 27 آذر 79)
سئوال این است که چرا حجاریان در آن ایام ادعا میکرد این کار توسط گروههای داخلی نظام انجام شده و چرا آن گروه را رسماً نام نمیبرد؟! وی میگوید: "فکر نمیکردم عالمی در سطح بالا اجازه ترور بدهد ..." سئوال این است که بر چه اساس و مستندی، علما و مشخصا آیت الله مصباح را متهم می کرد ولی حاضر به ارائه دلیل نبود!؟ اشخاصی که قبل از ترور وی، چند عملیات مجرمانه دیگر نیز داشته اند! سئوال این است که چرا حجاریان در باره "وجود مجوز شرعی ترور" در این گروه با قاطعیت سخن میگوید، امّا در خصوص عدم دینداری عاملان ترور با تردید و شک؟!
#پایان قسمت اول
در دوره حاکمیت اصلاح طلبان سه حادثه مهم رخ داد که هر بک از آنها تخریب یکی از نهادهای امنیتی را هدف میگرفت.
قتلهای زنجیره ای، هدف: وزارت اطلاعات.
کوی دانشگاه، هدف: نیروی انتظامی.
ترور حجاریان، هدف: سپاه و بسیج.
خاتمی آن ایام، ترور را کار سازماندهی شده می دانست البته انگشت اتهام وی غیرمستقیم متوجه نهادهایی مثل سپاه و بسیج بود. خاتمی در آن ایام با صدور نامه ای اعلام کرد: "معتقدم مسأله عمیق تر است و به لحاظ روان شناختی باید پیگیری شود و با یک حرکت وزین فرهنگی برای ریشه یابی این نوع خشونت ها و جلوگیری از آن به عمل آید."
یونسی، وزیر اطلاعات دولت خاتمی اما پس از مدتی در این باره اعلام کرد: "اهداف این افراد بر اساس احساسات شخصی و تشخیص فردی آنان استوار است و از نظر ما وابستگی خارجی و وابستگی جناحی برای آنان متصور نیست. از نظر ما این افراد گروهی خودسر هستند که با انگیزه ماجراجویانه و احساساتی اقدام به این کار کردند."
اما واقعیت ترور سعید حجاریان چه بود؟ آیا واقعا بر اساس ادعای خاتمی سازماندهی شده بود یا نظر وزیر اطلاعات وقت خاتمی درست و ترور حجاریان خودسرانه بوده. بر اساس مستندات مکشوف در کتاب بازی ترور به این جمع بندی رسیدیم که این ترور بازی سازماندهی شده ای بود.
سال 78 و پس از واقعه قتل های زنجیره ای و کوی دانشگاه، پس از سوء قصد به سعید حجاریان، اظهار نظرهای مختلفی درباره ماهیت گروه ترور و مسأله صدور فتوای ترور بر زبانها جاری شد. در این جنگ روانی نیز سعی شد تا مسأله ترور را همانند قتلهای زنجیرهای و کوی دانشگاه به یک فکر و اندیشه دینی گره بزنند و به شخص و گروه خاصی منتسب کنند. در اولین حرکت، روزنامه صبح امروز که مدیر مسئول آن شخص حجاریان بود، نوشت: "من تروریستها را می شناسم ... آنها نیروی نظامی نبودند، دست به اسلحه نبردند و شلیک نکردند، بلکه فتوا دادند و حکم صادر کردند." (26 اسفند 78)
بیست روز پس از این اظهار نظر، در حالی که هر روز بر حجم این اتهامات در روزنامه ها افزوده میشد، محمد سلامتی، عضو فعال سازمان غیر دینی مجاهدین انقلاب و دبیر کل آن اعلام کرد: "کسانی که با انگیزه های ایدئولوژیک دست به ترور میزنند، به مجوز شرعی نیاز دارند." علاوه بر وی در تیتر برخی رسانه ها اعلام شد: "دیگرانی بودند که تصمیم گرفته و مجوز دادند و بعد عده ای اجرا کردند."
تمام این سخنان - که به گوشه کوچکی از آن اشاره شد - در حال و هوای روزهای نخست پس از ترور مطرح شد، امّا سخنی که پس از ماه ها از طرف حجاریان در یک مصاحبه مطبوعاتی عنوان شد، جهت دارترین سخن برای انحراف افکار عمومی و ایراد اتهام به آیت الله مصباح بود. وی در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید هیچ تصور میکردید روزی توسط چنین افرادی ترور شوید؟ گفت: "نه، انتظار نداشتم. از جریانهای داخلی انتظار نداشتم. گاهی درباره گروههای برانداز خارجی فکر میکردم، امّا در باره اینها نه. زیرا کسی که ادعای دینداری میکند برای این کارها باید حجت شرعی داشته باشد. فکر نمیکردم عالمی در سطح بالا اجازه ترور بدهد، چون در اسلام ترور حرام است. اسلام اجازه ترور نمیدهد."
جالب این است که حجاریان در پاسخ به سئوال دیگری، وقتی خبرنگار میپرسد: آیا ضاربین شما حکم داشتند و شما در جریان قرار گرفتید؟ میگوید: "خیر. من دنبال نکردم ببینم حکم داشتند یا نه، امّا آدم متدین برای حرکات خود - مخصوصاً قتل نفس - باید جواز شرعی داشته باشد وگر نه دینداری اش بی معنا میشود. مگر اینکه فکر کنیم اینها ضارب نبودند، یا در دینداریشان شک کنیم. والا آنهایی که قبل از انقلاب هم دست به ترور زدند، مثل فداییان اسلام و مؤتلفه، بالاخره از جایی جواز گرفتند. امام جواز ترور نمیداد، حتی در زمان شاه. من فکر میکنم کسی که ادعای دینداری میکند، از امام تبعیت میکند، بنابر این چنین کاری را انجام نمیدهد." (روزنامه ایران: 27 آذر 79)
سئوال این است که چرا حجاریان در آن ایام ادعا میکرد این کار توسط گروههای داخلی نظام انجام شده و چرا آن گروه را رسماً نام نمیبرد؟! وی میگوید: "فکر نمیکردم عالمی در سطح بالا اجازه ترور بدهد ..." سئوال این است که بر چه اساس و مستندی، علما و مشخصا آیت الله مصباح را متهم می کرد ولی حاضر به ارائه دلیل نبود!؟ اشخاصی که قبل از ترور وی، چند عملیات مجرمانه دیگر نیز داشته اند! سئوال این است که چرا حجاریان در باره "وجود مجوز شرعی ترور" در این گروه با قاطعیت سخن میگوید، امّا در خصوص عدم دینداری عاملان ترور با تردید و شک؟!
#پایان قسمت اول
۵.۰k
۲۴ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.