کاش می دانستی

کاش می دانستی 
یک زن از لحظه ای که " دوستت دارم " می گوید
از لحظه ای که بوسیده میشود
از لحظه ای که به آغوش کشیده میشود،
دیگر خودش نیست
می شود تو
میشود با هم بودن
آن لحظه که ترکش می کنی
دو نیم اش می کنی
و یک نیمه اش را با خود می بری
نگو زمان همه چیز را حل می کند
که زمان، تنها، کند می کند جستجوی او را برای یافتن نیمه دیگرش 
نگو فراموش کن
که او یک چشمش همیشه باقی می ماند به نیمه رفته دیگرش...
دیدگاه ها (۶)

دل ز تن بردی و در جانی هنوزدردها دادی و درمانی هنوزآشکارا سی...

چرا هر کس که یک آغوشِ پُر احساس می‌خواهد/  همیشه دستِ گرمش ر...

از او که رفته نباید رنجشی به دل گرفتآنکه دوستش داریم همه گون...

مرگم باد ! اگر لحظه ای کوتاه بیایماز تکرار این پیش پا افتاده...

تفاوت اساسی و بنیادین میان مقاومت و جنگ در همینجاست. جنگ برا...

تفاوت اساسی و بنیادین میان مقاومت و جنگ در همینجاست. جنگ برا...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط