خشاب قرص هایم خالی اند دشمن در حال نزدیک شدن است واااای بچه ها همراه دسته مرغابی های مهاجر رفتند من اسیر شدم . حتی یک ارزن هم بهایم نیست و .......... روایتگری های جانباز اعصاب و روان