به بدنم کش و قوسی دادم و از جام بلند شدم و به سمت ...
#𝑺𝑨𝑭𝑬_𝑾𝑰𝑻𝑯_𝒀𝑶𝑼
𝒑𝒂𝒓𝒕 ¹⁷
به بدنم کش و قوسی دادم و از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم دیدم یدنگی هم اومد داخل اتاق لباسشو عوض کرد
_من دارم میرم پیش جک.. باااش کار دارم تو بخواب ممکنه دیر برگردم
✓ اما...
_ببخشید عزیزم میترسم جک بخوابه کارم خیلی مهمه
و رفت
کارش مهم تر از من بود؟!! رو تخت دراز کشیدم که گوشیم زنگ خورد به صفحه گوشی نگاه کردم
어머니 🩴(مامان)
✓ الو مامان
م ل. کجایی
✓ خونه رفیقم
م ل. کی میای؟
✓ فور نکنم امشب بتونم بیام یهچند وقتی اینجام
م ل. منو بابات داریم میریم انگلیس
✓چییی؟! انگلیس چرا؟!
م ل. داریم میریم یه کم دور بزنیم حال و هوامون عوض بشه
✓ خوش بگذره بای
گوشی قطع کردم و خوابیدم
یونگی ویو
بهدمک زنگ زدم
_الو بیداری؟
*آره تازه غذام تموم شد هنوز ساعت 10 نشده
_پس من دم درم در رو باز کن
*اوک
ویو داخل خونه
*خب چیشده؟!
_من.. یه چیزیو فهمیدم.. من لارا رو دوست ندارم.. اصن نمیدونم چی شد که قبول کردم
*چی باعث شد که همچین فکری رو بکنی؟!
_خب.. دیگه مثل قبل از دیدنش ذوق نمیکن.. تپش قلب نمیگیرم.. حتی بعضی وقتا اصن حوصلشو ندارم...
*درسته.. تو نیاز داری به یه آدم شلوغ...پر سر و صدا... رفیقت بود.. اسمش چی بود؟!
_جیمین؟
*آره.. یادت میاد یه زمانی افسردگیت شدید بود.. اون همیشه کنارت بود.. میدونی جیمین بلده آدما رو بخندونه.. اونا رو به حرف بگیره.. میشه گفت خوب میدونه نقطه ضعف آدما چیه؟ افسردگیتبا کمک جیمین حل شد...
شنیدم جیمین رفته بوسان درسته؟
_آره.. رفت بوسان
*باهم دیگه حرف میزنین؟
_این چند وقته سر هردومون شلوغ بود
*صحیح.. دختر خالت.. هانا... چرا از اون کمک نمیخوای.. میدونی اونم خوب بلده تو رو بخندونه یا به حرفت بگیره...
_وایسا این الان چه ربطی داری.؟!
*خب الان بهت میگم... وایسا الان میام
رفت و بعد با یه تخته وایت برد و یه ماژیک برگشت
*خب من میخوام با یه تیر دو نشون بزنم
تو به یه آدم نیاز داری که هم عاشقش باشی و هم عاشقت باشه و یکی از مهم ترین چیز ها... افسردگیت بهتر شه.. به عنوان مشاورت میگم.. عشق تنها میتونه افسردگیت رو حل کنه..
_وایسا وایسا آقلی مثلاً مشاور.. شما واسه من کلی قرص تجویز میکنی بعد... بعد.. من با خوردن اون آتو آشغال خوب نمیشم با عشق خوب میشم
*فک رو ببند دو دیقهههههه(عربده)
_پیش کی میام من... حاجی تو خودت یه پا روانی ای بعد... یعنی من میام پیش روانی مشاوره میگیرم؟! ای توف تو روحت
*خفه وگرنه کتک میخوری.. خب داشتم ارض میکردم
_بله ارض کن
*سوال دختر خالت دوست داره؟! چقدر احتمال میدی که دوست داشته باشه؟!
_جشم آب نمیخوره.. آخه امشب با این پسره مایکل قرار داشت
*گزینه دختر خاله رد شد دختر خاله دیگه یا دختر عمو یا دختر دایی داری؟
_دارم ولی ازدواج کردن فقط هانا سینگل بود
𝒑𝒂𝒓𝒕 ¹⁷
به بدنم کش و قوسی دادم و از جام بلند شدم و به سمت اتاق رفتم دیدم یدنگی هم اومد داخل اتاق لباسشو عوض کرد
_من دارم میرم پیش جک.. باااش کار دارم تو بخواب ممکنه دیر برگردم
✓ اما...
_ببخشید عزیزم میترسم جک بخوابه کارم خیلی مهمه
و رفت
کارش مهم تر از من بود؟!! رو تخت دراز کشیدم که گوشیم زنگ خورد به صفحه گوشی نگاه کردم
어머니 🩴(مامان)
✓ الو مامان
م ل. کجایی
✓ خونه رفیقم
م ل. کی میای؟
✓ فور نکنم امشب بتونم بیام یهچند وقتی اینجام
م ل. منو بابات داریم میریم انگلیس
✓چییی؟! انگلیس چرا؟!
م ل. داریم میریم یه کم دور بزنیم حال و هوامون عوض بشه
✓ خوش بگذره بای
گوشی قطع کردم و خوابیدم
یونگی ویو
بهدمک زنگ زدم
_الو بیداری؟
*آره تازه غذام تموم شد هنوز ساعت 10 نشده
_پس من دم درم در رو باز کن
*اوک
ویو داخل خونه
*خب چیشده؟!
_من.. یه چیزیو فهمیدم.. من لارا رو دوست ندارم.. اصن نمیدونم چی شد که قبول کردم
*چی باعث شد که همچین فکری رو بکنی؟!
_خب.. دیگه مثل قبل از دیدنش ذوق نمیکن.. تپش قلب نمیگیرم.. حتی بعضی وقتا اصن حوصلشو ندارم...
*درسته.. تو نیاز داری به یه آدم شلوغ...پر سر و صدا... رفیقت بود.. اسمش چی بود؟!
_جیمین؟
*آره.. یادت میاد یه زمانی افسردگیت شدید بود.. اون همیشه کنارت بود.. میدونی جیمین بلده آدما رو بخندونه.. اونا رو به حرف بگیره.. میشه گفت خوب میدونه نقطه ضعف آدما چیه؟ افسردگیتبا کمک جیمین حل شد...
شنیدم جیمین رفته بوسان درسته؟
_آره.. رفت بوسان
*باهم دیگه حرف میزنین؟
_این چند وقته سر هردومون شلوغ بود
*صحیح.. دختر خالت.. هانا... چرا از اون کمک نمیخوای.. میدونی اونم خوب بلده تو رو بخندونه یا به حرفت بگیره...
_وایسا این الان چه ربطی داری.؟!
*خب الان بهت میگم... وایسا الان میام
رفت و بعد با یه تخته وایت برد و یه ماژیک برگشت
*خب من میخوام با یه تیر دو نشون بزنم
تو به یه آدم نیاز داری که هم عاشقش باشی و هم عاشقت باشه و یکی از مهم ترین چیز ها... افسردگیت بهتر شه.. به عنوان مشاورت میگم.. عشق تنها میتونه افسردگیت رو حل کنه..
_وایسا وایسا آقلی مثلاً مشاور.. شما واسه من کلی قرص تجویز میکنی بعد... بعد.. من با خوردن اون آتو آشغال خوب نمیشم با عشق خوب میشم
*فک رو ببند دو دیقهههههه(عربده)
_پیش کی میام من... حاجی تو خودت یه پا روانی ای بعد... یعنی من میام پیش روانی مشاوره میگیرم؟! ای توف تو روحت
*خفه وگرنه کتک میخوری.. خب داشتم ارض میکردم
_بله ارض کن
*سوال دختر خالت دوست داره؟! چقدر احتمال میدی که دوست داشته باشه؟!
_جشم آب نمیخوره.. آخه امشب با این پسره مایکل قرار داشت
*گزینه دختر خاله رد شد دختر خاله دیگه یا دختر عمو یا دختر دایی داری؟
_دارم ولی ازدواج کردن فقط هانا سینگل بود
- ۳.۱k
- ۰۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط