پارت 2
پارت 2
_
آیومی از خواب بلند شد و رفت سمت گوشی دید ایزانا کلی پیام بهش داده ، انگار مست بوده
ایزانا: آیومی... عزیزم میدونی که چقدر عاشقتم خیلی دوست دارم
ایزانا: منه عوضی باید بیشتر هواسم بهت باشه لعنتی فکر کنم زیادی خوردم واییییی من خیلییی دوستتت دارم ، باید برای خوده من
باشی
ایزانا:بیبی کجایی ،هاا؟
ایزانا:کیتن خوبی ؟
آیومی شکه شده بود و نمیدونست چی بگه
آیومی: سلام خوبی ؟
ایزانا : نه تو خوبی ؟
آیومی : چرا حالت بده ؟
ایزانا : نه
آیومی: چیشده ؟
ایزانا: هیچی فقط یکم من آدم بدیم
آیومی: نه نیستی
ایزانا : میخوام بهت زنگ بزنم
آیومی: باشه بزن
درینگ درینگ
ایومی_
ایزانا+
_:خوبی ؟چیشده؟
+: من خیلی بدم نه ؟
_: نه نیستی اینو نگو
+:دوسم داری؟
_:ایزانا چی میگی ؟
+ : نداری میدونم
آیومی حرفی نزد نمیدونست بگه یا نه ولی ایزانا رو دوست داشت اما فکر میکرد وقتی دوباره به حاله خودش برگرده آیومی رو ول کنه
_:نمیدونم
+: ولی من عاشقتم حتی اگه نیای میدزدمت مطمئن باش
آیومی ترسید میدونست این کارو میکنه
_:باشه ولی کی گفت نمیایم پیشت ؟
+:میای ؟
_:آره (لبخند ملیح)
+:ممنونم ، فردا باید بری مدرسه بخواب
_:خوابم نمیاد
+: واست آهنگ میخونم بخواب
آیومی با اینکه خوابش نمیومد ولی بهاطره اینکه صدای قشنگ ایزانا رو با آهنگ بشنوه قبول کرد ، دخترک داستان ما با آهنگ ایزانا خوابش برد
_______
پایانه پارت
_
آیومی از خواب بلند شد و رفت سمت گوشی دید ایزانا کلی پیام بهش داده ، انگار مست بوده
ایزانا: آیومی... عزیزم میدونی که چقدر عاشقتم خیلی دوست دارم
ایزانا: منه عوضی باید بیشتر هواسم بهت باشه لعنتی فکر کنم زیادی خوردم واییییی من خیلییی دوستتت دارم ، باید برای خوده من
باشی
ایزانا:بیبی کجایی ،هاا؟
ایزانا:کیتن خوبی ؟
آیومی شکه شده بود و نمیدونست چی بگه
آیومی: سلام خوبی ؟
ایزانا : نه تو خوبی ؟
آیومی : چرا حالت بده ؟
ایزانا : نه
آیومی: چیشده ؟
ایزانا: هیچی فقط یکم من آدم بدیم
آیومی: نه نیستی
ایزانا : میخوام بهت زنگ بزنم
آیومی: باشه بزن
درینگ درینگ
ایومی_
ایزانا+
_:خوبی ؟چیشده؟
+: من خیلی بدم نه ؟
_: نه نیستی اینو نگو
+:دوسم داری؟
_:ایزانا چی میگی ؟
+ : نداری میدونم
آیومی حرفی نزد نمیدونست بگه یا نه ولی ایزانا رو دوست داشت اما فکر میکرد وقتی دوباره به حاله خودش برگرده آیومی رو ول کنه
_:نمیدونم
+: ولی من عاشقتم حتی اگه نیای میدزدمت مطمئن باش
آیومی ترسید میدونست این کارو میکنه
_:باشه ولی کی گفت نمیایم پیشت ؟
+:میای ؟
_:آره (لبخند ملیح)
+:ممنونم ، فردا باید بری مدرسه بخواب
_:خوابم نمیاد
+: واست آهنگ میخونم بخواب
آیومی با اینکه خوابش نمیومد ولی بهاطره اینکه صدای قشنگ ایزانا رو با آهنگ بشنوه قبول کرد ، دخترک داستان ما با آهنگ ایزانا خوابش برد
_______
پایانه پارت
۲.۳k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.