ازدواج اجباری p4
ببخشید بچه ها ، خیلی دیر گذاشتم 😔
ا.ت:خیله خب بابا
م.ت:بی تربیت
ا.ت:ببخشید (آروم و سرت و انداختی پایین)
م.ت:برو حاظر شو ، دیر میشه
ا.ت:چشم
*ویو ا.ت*
رفتم لباسامو بپوشم ، رفتم یه دامن چهار خونه بنفش و یه کراپ مشکی پوشیدم و چند تا انگشتر مشکی انداختم و یه آرایش لایت و ملایم کردم و رفتم پایین.
____________________________________________________
*ویو جیمین*
رفتم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم ، رفتم دنبال اون احمق.
ا.ت:خیله خب بابا
م.ت:بی تربیت
ا.ت:ببخشید (آروم و سرت و انداختی پایین)
م.ت:برو حاظر شو ، دیر میشه
ا.ت:چشم
*ویو ا.ت*
رفتم لباسامو بپوشم ، رفتم یه دامن چهار خونه بنفش و یه کراپ مشکی پوشیدم و چند تا انگشتر مشکی انداختم و یه آرایش لایت و ملایم کردم و رفتم پایین.
____________________________________________________
*ویو جیمین*
رفتم یه دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم ، رفتم دنبال اون احمق.
۶.۶k
۱۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.