◾ ️بخشی از رجز شعرگونه حضرت عباس علیه السلام ...👇
◾ ️بخشی از رجز شعرگونه حضرت عباس علیه السلام ...👇
تشنگان حرم آل علی جمله به آواز جلی با لب عطشان سوی عباس شتابان...
همه گفتند عموجان تو عباس دلاور پسر ساقی کوثر بهح شجاعت به غضنفر
ای عمو ، ای عمو این جگر ما ز عطش خشک شده جان به لب آمد ز حرارت
به بر دیده ما روز شب آمد
ز شکیبایی تو چرخ ِ فلک در عجب آمد
عجب ای نور دل حیدر کرار
تویی میر علمدار به سلطان جهان یار وفادار گرفتی ز حسین منصب بسیار
تویی ماه شب تار به طفلان حسین مونس و غمخوار بود عار تو سقا شوی و ما همه از سوز عطش جان بسپاریم کجا روی بر آریم کسی جز تو نداریم عمو چون تو نداریم
رسان بر جگر سوختگان قطره ی آبی خدا بر تو دهد اجر و ثوابی نمانده است دگر طاقت و تابی عمو جان ز عطش خشک شده این جگرما نما اذن طلب از پدر ما ببین چشم تر ما تو سقای همه تشنه لبانی تو محبوب دل خلق جهانی
اذن بنمود طلب از شه مظلوم شده از زمزمه اهل حرم واله و مقهون
اوگشت پی آب دلش خسته و بی تاب بپیموده ره نخل چنان تیر به کف نیزه و شمشیر نبرد بر فرس آن لحظه رکابش
🌴 رجز خواند چنان گشت موثر سخن و حرف کلامش فلک بود به فرمان غلامش صدا زد به سپاه عمر سعد ایا زن صفتان پیرو شیطان شنیدید صدای عطش و ناله ی طفلان؟! گل باغ رسولند پریشان و ملولند همه میوه ی زهرای بتولند 😭 😭 بگویید چه باشد گنه آل پیمبر همه زار مکدر ایا فرقه کافر بنمایید حمایت ز پرورده ی دامان ولایت نمایند به خالق شکایت اگر باز نگویید ز گمراهی خود رو به سوی راه هدایت برم دست به شمشیر کنم نعره چنان شیر بریزم برشما مردم بی رحم چنان برگ خزان سر کنم از پیکرتان دور
ایا مردم مزدور نباشد به دل پیر وجوان از همه تان معرفت نور شود صحنه این دشت پر از خون شما ای سپه غافل و مغرور حسین ابن علی هست شهنشاه دیانت خلف شاه ولایت پسرختم رسالت بود مادر او فاطمه آن گوهر عصمت هدف آیه ی تطهیر بود آب چنان مهریه او پسرش تشنه ز عطش آمده در غش ........
تشنگان حرم آل علی جمله به آواز جلی با لب عطشان سوی عباس شتابان...
همه گفتند عموجان تو عباس دلاور پسر ساقی کوثر بهح شجاعت به غضنفر
ای عمو ، ای عمو این جگر ما ز عطش خشک شده جان به لب آمد ز حرارت
به بر دیده ما روز شب آمد
ز شکیبایی تو چرخ ِ فلک در عجب آمد
عجب ای نور دل حیدر کرار
تویی میر علمدار به سلطان جهان یار وفادار گرفتی ز حسین منصب بسیار
تویی ماه شب تار به طفلان حسین مونس و غمخوار بود عار تو سقا شوی و ما همه از سوز عطش جان بسپاریم کجا روی بر آریم کسی جز تو نداریم عمو چون تو نداریم
رسان بر جگر سوختگان قطره ی آبی خدا بر تو دهد اجر و ثوابی نمانده است دگر طاقت و تابی عمو جان ز عطش خشک شده این جگرما نما اذن طلب از پدر ما ببین چشم تر ما تو سقای همه تشنه لبانی تو محبوب دل خلق جهانی
اذن بنمود طلب از شه مظلوم شده از زمزمه اهل حرم واله و مقهون
اوگشت پی آب دلش خسته و بی تاب بپیموده ره نخل چنان تیر به کف نیزه و شمشیر نبرد بر فرس آن لحظه رکابش
🌴 رجز خواند چنان گشت موثر سخن و حرف کلامش فلک بود به فرمان غلامش صدا زد به سپاه عمر سعد ایا زن صفتان پیرو شیطان شنیدید صدای عطش و ناله ی طفلان؟! گل باغ رسولند پریشان و ملولند همه میوه ی زهرای بتولند 😭 😭 بگویید چه باشد گنه آل پیمبر همه زار مکدر ایا فرقه کافر بنمایید حمایت ز پرورده ی دامان ولایت نمایند به خالق شکایت اگر باز نگویید ز گمراهی خود رو به سوی راه هدایت برم دست به شمشیر کنم نعره چنان شیر بریزم برشما مردم بی رحم چنان برگ خزان سر کنم از پیکرتان دور
ایا مردم مزدور نباشد به دل پیر وجوان از همه تان معرفت نور شود صحنه این دشت پر از خون شما ای سپه غافل و مغرور حسین ابن علی هست شهنشاه دیانت خلف شاه ولایت پسرختم رسالت بود مادر او فاطمه آن گوهر عصمت هدف آیه ی تطهیر بود آب چنان مهریه او پسرش تشنه ز عطش آمده در غش ........
۶.۷k
۰۸ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.