علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد

علقمه گفتم و دیدم دلم از پا افتاد
یاد لبهای علی اصغر و دریا افتاد

علقمه گفتم و دیدم که سواری بی دست
تیر آنقدر به او خورد که از نا افتاد

علقمه گفتم و دیدم که عمودی آمد
ناگهان در وسط معرکه سقا افتاد

شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گرگ به آهوی حرم ها افتاد

وسط این همه سرنیزه و شمشیر و سنان
ناگهان چشم علمدار به زهرا افتاد

روضه ی دست بریده وسط علقمه بود
روضه خوان دست بدون رمق فاطمه بود



رَفَعَ اَللّٰهٌ رایَةَ اَلْعَبّاٰسْ🏴
#لبیک_یا_عباس
دیدگاه ها (۱)

◾ ️بخشی از رجز شعرگونه حضرت عباس علیه السلام ...👇 تشنگان حرم...

💠 حدیث غبطه 💠 حضرت امام سجاد(صلوات الله علیه) می فرمایند:رَ...

🏴 شب نهم: شب تاسوعاستاره ۳۴ ساله آسمان کربلا و بزرگ‌ترین یار...

زیارت ناحیه مقدسه: «ﺳﻠﺎﻡ ﺑﺮ عباس ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻛﻪ ﺟﺎﻧﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭ...

اتفاقی مقابلم رخ دادوسط کوچه ناگهان دیدمزن همسایه بر زمین اف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط