گر خیال عارضش بنمایدت نقشی بخواب
گر خیال عارضش بنمایدت نقشی بخواب
نقش بندی کن روان بر آب چشم ما چو آب
آیـــنه بردار و تمثال جمـــال او نگر
جام می بســـتان که ساقی می نماید در شراب
سنبل زلفی که بینی نافه ای دان پر زمشک
در چمن هر گل که چینی شـــیشه ای دان پر گلاب
بر در میخـــانه بگذر تا ببیـــنی آن یکی
مســـت با رندان نشسته باده نوشان بی حجاب
ذره ای از نور او بنمود ماهی خوش تمام
سایه بان حسن او را ســـایه کرده آفتاب
ساقی ما می بما از خم وحدت می دهد
بی حسابش نوش کاین می را نمی باشد حساب
نعمت الله می دهد فتوی که این می را بنوش
من حلالش می خورم وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
نقش بندی کن روان بر آب چشم ما چو آب
آیـــنه بردار و تمثال جمـــال او نگر
جام می بســـتان که ساقی می نماید در شراب
سنبل زلفی که بینی نافه ای دان پر زمشک
در چمن هر گل که چینی شـــیشه ای دان پر گلاب
بر در میخـــانه بگذر تا ببیـــنی آن یکی
مســـت با رندان نشسته باده نوشان بی حجاب
ذره ای از نور او بنمود ماهی خوش تمام
سایه بان حسن او را ســـایه کرده آفتاب
ساقی ما می بما از خم وحدت می دهد
بی حسابش نوش کاین می را نمی باشد حساب
نعمت الله می دهد فتوی که این می را بنوش
من حلالش می خورم وَاللهُ اَعْلَمْ بِالصَّواب
- ۶۸۷
- ۰۹ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط