حافظغزلیاتغزل شماره

حافظ*غزلیات*غزل شمارهٔ ۱۹۹

واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند

گوییا باور نمی‌دارند روز داوری
کاین همه قلب و دغل در کار داور می‌کنند

یا رب این نودولتان را با خر خودشان نشان
کاین همه ناز از غلام ترک و استر می‌کنند

ای گدای خانقه برجه که در دیر مغان
می‌دهند آبی که دل‌ها را توانگر می‌کنند

حسن بی‌پایان او چندان که عاشق می‌کشد
زمره دیگر به عشق از غیب سر بر می‌کنند

بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر آن جا طینت آدم مخمر می‌کنند

صبحدم از عرش می‌آمد خروشی عقل گفت
قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می‌کنند
دیدگاه ها (۳)

خدای خوبم امروز ...دلم میخواهد برای همه بنده هایت دعا کنم .....

"الهـے"....اے نفستهم نفس "بے ڪَسان"...جز تو ڪسینیست ڪَسِ "بی...

گر خیال عارضش بنمایدت نقشی بخواب نقش بندی کن روان بر آب چشم...

ناگهان سجّاده را از زیر پایش میکِشندمثل حیدردرمیان کوچه هایش...

این تذکر حافظ به همه مدیران مسئولین و معلمان اساتید سخنران و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط