در شب تارم به تو دل داده بودم ماه من
...
در شبِ تارم به تو دل داده بودم ماهِ من
رفتی و بعد از تو سینه شد اسیر آهِ من
چشم کورم را سپردم پایِ تو راهش شود
سادگی کردم نفهمیدم تو بودی چاهِ من
با تو میگفتم من از رویای مردی بی نصیب
آه، خنجر خوردم از یاری که بود اللّهِ من
غصِّه ات هر شب به وقت خواب یادم می کند
کاش دنیا روز بود از ابتدا جانکاه من
خواهشت کردم نرو، لعنت به این بخت مریض
نه! گله از تو ندارم قصّه یِ کوتاهِ من
اتِّفاقِ بین ما شد یادگاری پشتِ دست
کاش بودی ماه من یکبار تو.همراه من ..
در شبِ تارم به تو دل داده بودم ماهِ من
رفتی و بعد از تو سینه شد اسیر آهِ من
چشم کورم را سپردم پایِ تو راهش شود
سادگی کردم نفهمیدم تو بودی چاهِ من
با تو میگفتم من از رویای مردی بی نصیب
آه، خنجر خوردم از یاری که بود اللّهِ من
غصِّه ات هر شب به وقت خواب یادم می کند
کاش دنیا روز بود از ابتدا جانکاه من
خواهشت کردم نرو، لعنت به این بخت مریض
نه! گله از تو ندارم قصّه یِ کوتاهِ من
اتِّفاقِ بین ما شد یادگاری پشتِ دست
کاش بودی ماه من یکبار تو.همراه من ..
- ۴۸۳
- ۱۶ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط