روزی لویی شانزدهم سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی
روزی لویی شانزدهم سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید تو برای چه اینجا قدم میزنی و از چه نگهبانی می کنی؟ سرباز دستپاچه جواب داد: قربان من را افسر گارد اینجا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم. لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا اینجاست؟ افسر گفت: قربان افسر قبلی نقشه ی قرار گرفتن سربازها سر پستها را به من داده. من هم به همان روال کار را ادامه دادم. مادر لویی او را صدا زد و گفت: من علت را می دانم، زمانی که تو 3 سالت بود این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت به افسر گارد گفت نگهبانی را اینجا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود. و از آن روز 41 سال می گذرد و هنوز روزانه سربازی اینجا قدم می زند. فلسفه ی عمل تمام شده، ولی عمل فاقد منطق، هنوز ادامه دارد. روزانه چه کارهای بیهوده ای را انجام می دهیم، بی آنکه بدانیم چرا؟
#deep_feeling
#deep_feeling
۹۰۳
۲۱ فروردین ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.