اسفند تافته جدا بافته است نه میتوان انگ سرمای زمستان را

اسفند تافته جدا بافته است! نه می‌توان انگ سرمای زمستان را به او زد، نه وصله بی‌حوصلگی غروب های بهار به تنش می‌چسبد. اسفند را باید نشست کنج حیاط خلوت ذهن و عشق بازی کرد با خاطرات دور اما ماندگار. باید دل کندن آدم‌ها در بین راه را فراموش کرد و گذشت و دل را از کینه ها تکاند تا جا باز شود برای شادی‌های نو...!
حیف است از اسفند با بی تفاوتی عبور کنید... به خودتان بیایید، تمام شده و رفته تا یک سال دیگر. عطر اسفند را مهمان ریه‌هایتان کنید، عجیب بوی ناب زندگی می‌دهد...!

#نگار_قاسمی
دیدگاه ها (۵)

میانِ مرزهای ناممکن ایستادن و عاشق بودنکار ساده ای نیستمی تو...

میخواهم بخوانمتبه زیبائیمثنویتذکره الاولیابوستان و گلستانتو ...

مادر ها مظلوم ترین جنس آفریده ی خدا هستند!دلواپس که میشوند، ...

هرچند پیش روی تو غرق خجالتندچشمان این غریبه فقط با تو راحتند...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط