ددی خشن من
پارت ۱۷
ا : سرم پایین بود سرم رو بالا گرفتم داشتم میگفتم ببخشید آقا که دیدم همون پسره ی عوضی آشفال بود
ا : هوی چیه نگاهیدمت که خوردیم بهت عربده میزنی
؟ : چطور جرعت میکنی با من اینجوری حرف بزنی میدونی من کیم
ا : بله میدونم پارک جیمین عوضی دورغگو ( میام میگامت ها )
جیمین : آها تازه یادم اومد تو همون دختری هستی که تو پارتی پیشه تهیونگ بود پس تو همون هرزه ای
ا : وقتی گفت هرزه پاهام رو بلند کردم و محکم زدم اونجاش
جیمین : آقای دختره وحشی میکشمت
ا : آخ درد داشت کوچولو
جیمین : بیایید این وحشی رو ببرید و تو اون اتاق زندانیش کنید
... : چشم آقا
ا : هوی ولم کن عوضی اشغال با توام هی حرومزاده ولم کنید ایشالله بمیری جیمین ( من رو بگیرید تا این دختره ک*ص*ک*ش رو نزنم )
ا : منو گرفتن و بردن تو ماشین
ا : لونا فرار کن زود باش برو
ل : اما
ا : اما نداره فرار کن برو خودت رو نجات بده
ل : با تمام توانم دوییدم انقدر تند دوییدم که نتونستن منو بگیرن
ا : تا اومدم بگم برو لونا با یه چیز سخت تو سرم از هوش رفتم
ا : تو بیهوشی و بیداری بودم سرم درد میکرد انگار داره از سرم خون میاد بعد دیگه هیچی نفهمیدم
جیمین : ببریدش تو اتاق شکنجه
جیمین : خیلی پروه باید ادبش کنم
.... : چشم آقا
ا : چشمام رو باز کردم ولی تار میدیدم پند بار پلک زدم تا تونستم ببینم تو یه اتاق خیلی سرد و رطوبت بودم با کلی وسیله شکنجه مثل : چاقو تفنگ ، شلاق ، انبردست ، و...
ا : با خودم کفتم من کجام اینجا کجاست
ا : چرا دستام رو به صندلی بستن
ا : بعد یه نفر اومد
جیمین : سلام خانم وحشی
ا : خودت وحشی هستی ( 🤬🤬🖕🖕)
جیمین : شلاق رو برداشتم و تا میتونستم اون دختره وحشی رو زدم
ا : آخ آی وحشی آی خدا بکشتت ایشالله ( خفه شدن خوب چیزیه بهتره خفه بشی )
ا : بعد از زدن انقدر حالم بعد بود که از هوش رفتم کل لباسم خونی شده بود کل بدنم کبود بود خیلی درد میکرد
پایان
شرط :
لایک : ۲۰
ا : سرم پایین بود سرم رو بالا گرفتم داشتم میگفتم ببخشید آقا که دیدم همون پسره ی عوضی آشفال بود
ا : هوی چیه نگاهیدمت که خوردیم بهت عربده میزنی
؟ : چطور جرعت میکنی با من اینجوری حرف بزنی میدونی من کیم
ا : بله میدونم پارک جیمین عوضی دورغگو ( میام میگامت ها )
جیمین : آها تازه یادم اومد تو همون دختری هستی که تو پارتی پیشه تهیونگ بود پس تو همون هرزه ای
ا : وقتی گفت هرزه پاهام رو بلند کردم و محکم زدم اونجاش
جیمین : آقای دختره وحشی میکشمت
ا : آخ درد داشت کوچولو
جیمین : بیایید این وحشی رو ببرید و تو اون اتاق زندانیش کنید
... : چشم آقا
ا : هوی ولم کن عوضی اشغال با توام هی حرومزاده ولم کنید ایشالله بمیری جیمین ( من رو بگیرید تا این دختره ک*ص*ک*ش رو نزنم )
ا : منو گرفتن و بردن تو ماشین
ا : لونا فرار کن زود باش برو
ل : اما
ا : اما نداره فرار کن برو خودت رو نجات بده
ل : با تمام توانم دوییدم انقدر تند دوییدم که نتونستن منو بگیرن
ا : تا اومدم بگم برو لونا با یه چیز سخت تو سرم از هوش رفتم
ا : تو بیهوشی و بیداری بودم سرم درد میکرد انگار داره از سرم خون میاد بعد دیگه هیچی نفهمیدم
جیمین : ببریدش تو اتاق شکنجه
جیمین : خیلی پروه باید ادبش کنم
.... : چشم آقا
ا : چشمام رو باز کردم ولی تار میدیدم پند بار پلک زدم تا تونستم ببینم تو یه اتاق خیلی سرد و رطوبت بودم با کلی وسیله شکنجه مثل : چاقو تفنگ ، شلاق ، انبردست ، و...
ا : با خودم کفتم من کجام اینجا کجاست
ا : چرا دستام رو به صندلی بستن
ا : بعد یه نفر اومد
جیمین : سلام خانم وحشی
ا : خودت وحشی هستی ( 🤬🤬🖕🖕)
جیمین : شلاق رو برداشتم و تا میتونستم اون دختره وحشی رو زدم
ا : آخ آی وحشی آی خدا بکشتت ایشالله ( خفه شدن خوب چیزیه بهتره خفه بشی )
ا : بعد از زدن انقدر حالم بعد بود که از هوش رفتم کل لباسم خونی شده بود کل بدنم کبود بود خیلی درد میکرد
پایان
شرط :
لایک : ۲۰
۱۵.۵k
۲۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.