نرگسچشامو باز کردم دیدم تو خیابونم شب بود من اینجا چکار

(نرگس:چشامو باز کردم دیدم تو خیابونم شب بود من اینجا چکار میکنم مامان بابام کو چرا تنهام اینجا کجاست😥یه برگه کنارم میبینم توش نوشته بود)
بابام:سلام نرگس امیدوارم وقتی اینو میبینی شب شده باشه و ما از اونجا دور شده باشیم الان جایی کخ تو توش هستی کیش هست
نرگس:چییی😳😰کیش😰من من که من که شمال بودم پیش شما 😰😰بزار ادامه نامه بخونم
ادامه:ببین دخترم میخوام یه چیزیو بهت بگم که این دوازده سال ازت مخفی کرده بودیم که تو تو دختر یه خانواده دیگه ایی هستی طُ تو یک سالگی در حرم امام رضا گم شدی که ما پیدات کردیم هرچی دنبال خانوادت گشتیم ولی پیداشون نکردیم و و منو کسی که نقش مادر برات بازی کرد قرار گذاشتیم که تورو تا سیزده سالگی بزرگ کنیم و بعدش قدری بهت پول بدیم و تورو یه جایی ترک کنیم
نرگس جان تو مثل دخترم میمونی ولی دیگه نمیتونم بزرگت کنم ولی هفت میلیارد تومان برات تو کارتت واریز کردم امیدوارم خانواده واقعیت پیدا کنی دوست دارم خداحافظ
(نرگس:فقط دیدم که برگه خیس شده بود از اشکام)
اخه چراا😭😭😭یعنی چی که من دختر واقعیشون نیستم😭😭😭😭من ‌اون پول نمیخوام من شمارو میخوام😭😭😭
(احساس کردم خیلی سرده)باید برم هتل خیلی سرده
(چمدونم میگیرم و میرم به سمت بهترین هتل همه اتاقاشون پر بود یه خونه بزرگ بود منم چاره ایی نداشتم و اون خونرو گرفتم)

ادامه داره😊
دیدگاه ها (۱۴)

(رهام:نزدیکای ساعت یک شب به کیش رسیدیم خیلی خسته بودم و خیلی...

هتل دار:چیشد اره یا نهنرگس:اممم باشههتل دار:پس الان بهشون می...

یه چیز چرتتتتت

ناشناس

جیمین فیک زندگی پارت ۵۷#

اسم فیک :زندگی تباه من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط