اشک هایی که دیده نمی شوند

اشک هایی که دیده نمی شوند ...
از اشک هایی که دیده می شوند تلخ ترند....
خطرناک ترند...
غم انگیزترند ...
و نابودکننده تر...
آن هایی که دیده می شوند ...
سرازیر می شوند،
پاک می شوند ...
و لای دستمالهای کاغذی بازیافت می شوند...
اما اشک هایی که حبس می شوند...
تکه ای از شما را تخریب می کنند....
سقف های باران خورده را مرور کنید...
پشت بام هایی که آبچکان هایشان گرفته...
دیر یا زود راه باز می کنند...
گاهی مسیری پیدا می شود ...
که ما به آن بهانه می گوییم ...
و گاهی هم،گوشه ای نم می زنند...
اگر کسی را دارید که نمی خواهید نم بزند ...
و خبر از بامش دارید...
دست بکار شوید!
اشک های مانده چشم ها را زرد می کنند...
دیدگاه ها (۱)

.یه شب بهش گفتم رابطه مون عادی نیست،...دوستی نیست...من می تر...

.دلم می خواد بهت بگم درست میشه...اونا که رفتن برمی گردن...او...

ما در محیطی زندگی میکنیم که وقتی کسی می میرد میگویند راحت شد...

همیشه که قرار نیست ببازی...یک روز هم نوبت تو می‌شود...گوش به...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط