(قلب فداکار)

P1
<.......................................................>
لیوای:اوی احمقا،دانش آموز جدید داریم.
کنی:آووو حالا کی هست؟امیدوارم داف باشه!
لیوای:حالا چه باشه چه نباشه،به تو یکی پا نمیده.
همه:اوووووووووووووو
کنی:ععع هچووو
لیوای:تچ
*تق تق
لیوای:بیا داخل.
*در باز میشه،فرمانده اروین با یه دختر که ظاهر زیبایی داره وارد میشه
اروین:اهم اهم،کاپیتان لیوای،دانش آموز جدید هستن
*به دختره اشاره میکنه
لیوای:او،که اینطور،همگی بلند شید!!
ارن تو گوش آرمین میگه:چه کیوتهههه!!
میکاسا رو به ارن میشه و اخمی میکنه و بعد چشم غره میره
ارن:اهم،هچو رو گفتم.*و بعد ساکت میشه
راینر رو به برتولت:نازه نه؟بنظرم جایگزین خوبی برای هیستوریا عه!
یمیر روبه راینر:آره!بهتر خیلی زود بیخیال عشقم بشی!!
لیوای روبه دختر جدید:
خب،چرا خودتو بهمون معرفی نمیکنی؟
دختر جدید:م...من کاترینا هستم!
۱۷ سالمه،و خیلی خوشبختم! *سرخ شدن
*همه دست زدن
لیوای:خوب،بزار معرفیشون کنم،
اون هیستوریاعه و اون یمیره،اون راینره و اون برتولت،اون میکاساعه و اون آنیه،اون ارنه و اون آرمینه،اون جانه و اونم مارکوعه،اون یکی ام ساشاعه،تموم شد.
بچه ها:خوشبختیم!
لیوای:حالا میتونی بشینی.
*کاترینا میشینه
لیوای: کاترینا لطفا....
*ادامه دارد*
<..........................................................>
●پارت دوم نیاز به ۲۰ تا لایک داره●
⛓️🎧🎤
#Ackerman #Levi #explorer #AOT
‌‌   ♡ ㅤ  ❍ㅤ      ⎙ㅤ     ⌲
   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ     ˢʰᵃʳᵉ

✦  •  •  ──────  •  •  ✦
】【】「『
@Levi_Ackerman_35
♤♡◇♧