نه

نه!
کاری به کار عشق ندارم
من هیچ چیز و هیچ کسی را
دیگر
در این زمانه دوست ندارم
انگار
این روزگار چشم ندارد من و تو را
یک روز
خوشحال و بی‌ملال ببیند
زیرا
هر چیز و هر کسی را
که دوست‌تر بداری
حتی اگر که یک نخ سیگار
یا زهرمار باشد
از تو دریغ می‌کند…
پس
من با همه وجودم
خود را زدم به مُردن
تا روزگار، دیگر
کاری به من نداشته باشد
این شعر تازه را هم
ناگفته می‌گذارم…
تا روزگار بو نَبَرد…
گفتم که
کاری به کار عشق ندارم!

مرحوم قیصر امین پور.
دیدگاه ها (۴)

-بیشتر روزا میشینم تنهاییمو بغل میکنم و  پروفمو  خط خطی میکن...

خدا را دوست دارم !حافظ را هم !ولی خداحافظ را نه . . .

ما از بچگی با غصه بزرگ شدیم!!!..پسر شجاع مادر نداشت!دختری به...

هییعی روزگار...!سکوت اگر میکنم...نه اینکه حرفی نیست...لهجه ی...

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۳۹ویو هینا داشتم میرفتم گوشیمو از رو مب...

گل قرمز و اسلحهاز زبان راوی: دازای نُوا رو آورد چویا با چشما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط