بچه که بودیم
بچه که بودیم
وقتی چشم می ذاشتیم
حتی اگه تا صد هم می شمردیم
دوست هامون رو پیدا می کردیم.
پشت دیواری، توی کمدی، زیر میزی یا پشت درختها...
همین جا بود، همین نزدیکی ها،
گاهی حتی صدای نفسهاشونو می شنیدیم.
اصلا قایم می شدند که پیدا بشن ...
که پیدا بشن و ما از خوشحالی جیغ بکشیم .
امروز چی؟
همه چیز یه جور دیگه ست.
حتی بازیها!
یک لحظه چشم میذاریم
یک عمر خیره می مونیم به جاهای خالی ...
یهو گم می شه...
یک آدم!
گاهی حتی یک احساس
و بعضی وقتها یک معرفت!
اما من معتقدم که درهردوره ای هنوز هم هستند آدمهای بامعرفت !
وقتی چشم می ذاشتیم
حتی اگه تا صد هم می شمردیم
دوست هامون رو پیدا می کردیم.
پشت دیواری، توی کمدی، زیر میزی یا پشت درختها...
همین جا بود، همین نزدیکی ها،
گاهی حتی صدای نفسهاشونو می شنیدیم.
اصلا قایم می شدند که پیدا بشن ...
که پیدا بشن و ما از خوشحالی جیغ بکشیم .
امروز چی؟
همه چیز یه جور دیگه ست.
حتی بازیها!
یک لحظه چشم میذاریم
یک عمر خیره می مونیم به جاهای خالی ...
یهو گم می شه...
یک آدم!
گاهی حتی یک احساس
و بعضی وقتها یک معرفت!
اما من معتقدم که درهردوره ای هنوز هم هستند آدمهای بامعرفت !
۱۴.۷k
۰۵ بهمن ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.