نمی داند دل تنها میان جمع هم تنهاست

"نمی دانَد دلِ تَنها میانِ جَمع هَم تَنهاست"
مَرا اَفکَنده در تُنگی که نامِ دیگَرَش دَریاست

تو از کِی عاشقی؟ این پُرسشِ آیینه بود از مَن
خودش از گِریه اَم فَهمید مُدت هاست ،مُدت هاست

به جایِ دیدنِ رویِ تو در خود خیره ایم اِی عِشق
اَگر آهِ تو در آیینه پیدا نیست، عِیب از ماست

جَهان بی عِشق چیزی نیست جُز تِکرارِ یک تِکرار
اَگر جایی به حالِ خویش باید گِریه کَرد اینجاست

مَن این تِکرار را چون سیلیِ اَمواج بَر ساحِل
تَحَمُل می کنَم هَر چَند جانکاه است و جانفَرساست

در این فِکرَم که در پایانِ این تِکرارِ پِی در پِی
اگر جایی بَرایِ #مرگ باشَد! زِندگی زیباست

#فاضل_نظری
#آناهیتا
#خاص #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

به مَغزِ اُستُخوانَم زَده‌ای ،این روزهاتَمامِ تَنَم،از دَردِ...

راهِ مَرا اِشاره شو مَن به کُجا رِسیده ام؟هَرچه دَویده ام تو...

آن سَرِ زُلفَش که بازی می کنَد از بادِ عِشق،میل دارَد تا که ...

شُده باران بِزَنَد بر بَدنِ پَنجَره اتناگَهان بُغض بیُفتَد ب...

نمی داند دل تنها، میان جمع هم تنهاستمرا افکنده در تنگی، که ن...

دو پارتی از چان: (وقتی که اون.....)ات:کاملا ترسیده بودم و گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط