صبح مقدسی بود

صبح مقدسی بود
ضیافت چشمان تو
وقتی رو به قبله ی نگاهت
به نیت عشق
ادا کردم
نماز صبح را

#فرزاد_متین
#سپکو_صبح
دیدگاه ها (۱)

خدایا بفرما چایخیلی وقته با ما گرم نیستیمن به قصد قربتبرایت ...

امیدهایم را دانه دانه در کنج لبانتعشق کاشته ام بهار میرسد تا...

شب تمنای تو را می کشد ای ماه بیاسر زده با دل خوش لحظه ی کوتا...

هنوزم میشود گاهی بنام عشق شیدا شدگذشت از دردها شاید به ساز د...

ای که در صومعه ی چشم تو عابد شده ام من به اعجاز نگاهت متقاعد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط