مامان بزرگم آخر همهی تلفنهایش میگفت

مامان بزرگم آخر همه‌ی تلفن‌هایش می‌گفت:
کاری نداشتم که!
زنگ زده بودم صداتان را بشنوم...
ما هم که جوان و جاهل،
چه می‌دانستیم صدا با دل ِ آدم چه می‌کند!!!


👤 علی غفاری
دیدگاه ها (۱)

لات مشتیا:خـــوبی کــــــه از حـــد بگــــذره طــرف فکــر می...

من تلویزیون را بسیار آموزنده می‌دانم. هر زمان که تلویزیون در...

زندگی مثل دوربین عکاسی میمونهروی مسائل مهم زوم کن و از لحظات...

شاگرد از سقراط پرسید:حکمت من چه وقت به کمال می رسد؟سقراط جوا...

🍁مادربزرگم آخرِ همه‌ی تلفن‌هایش میگفت:کاری نداشتم که!زنگ زده...

دستمال شیکی از جیبش درآورد و مشغول برق انداختن دو چشم مار که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط