باز کن آغوش گرمت را گلم طوفانیام

باز کن آغوش گرمت را گلم، طوفانی‌ام
مثل ابری تیره، تنها، ملتهب، بارانی‌ام

بی‌کسیها را به پاسِ بودنت طی کرده‌ام
خسته‌ام، محتاجّ یک آرامش طولانی‌ام

مرغ آزادم که در گلزار باغ ِ زندگی
چند قرنی میشود با یاد تو زندانی‌ام

من که عمری از غریب و آشنا ترسیده‌ام
با نبودن‌هات گاهی هم تو میترسانی‌ام

گفته بودی ماه شبهای توام، باشد، قبول
ماهم اما خوب میدانی تو می‌تابانی‌ام

دست تنگ و خانه تنگ و سینه تنگ و وقت تنگ!
حرفهایم را بخوان از مصرع پایانی‌ام

آمدی تا بار دیگر گل کُند لبخندهام
تا ابد با من بمان ای حسرت ِ پنهانی‌ام
از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۳)

دانی که دلم در غم عشقت به چه حال است؟دیدار رخت بر دل من نقش ...

امیدوارم همیشه خونه دلتون ڪَرمفنجون عشقتون پر مهرمنحنی لبتون...

کاش قول هایِمان،مثلِ باران بهاری،رگباریُ و زود گذر نبود.@fuo...

یادا ای ستمگر از حال خاکساریروزی اگر به کویت باد آورد غباریه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط