یادا ای ستمگر از حال خاکساری

یادا ای ستمگر از حال خاکساری
روزی اگر به کویت باد آورد غباری

هرکس در این گلستان نخلی نشاند ثمرداد
جز نخل ما که هرگز باری نداد باری

هرکس به وعدگاهی عمری نشسته باشد
از حال ماست آگاه در حال انتظاری

دردا که رفت عمر و از تو نشد نصیبم
نه غمزه ی نهانی نه لطف آشکاری
💙 از کانال من در تلگرام بازدید بفرمائید*
https://telegram.me/monlightyy/foad
دیدگاه ها (۲)

کاش قول هایِمان،مثلِ باران بهاری،رگباریُ و زود گذر نبود.@fuo...

باز کن آغوش گرمت را گلم، طوفانی‌اممثل ابری تیره، تنها، ملتهب...

تا تو را حس مے ڪنــمحس مے ڪنم دلواپسمبے پنــاهـم خستــــہ ام...

می سرایم "تـــو" و چشمان "تـــو" رانه سپیدینه غزلتویی آن شور...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط