عمارت عشق پارت 2
آچا:خوشحال میشیم باهاتون کار کنیم!
یونگی:ما هم همینطور فقط خانم پارک..
آچا:راحت باشید.. خیلی دوست ندارم با فامیل صدام بزنن..
یونگی:(خنده) خیله خب آچا! میتونی فردا فقط خودت بیای؟
آچا:(با تعجب) عااام ببخشید چرا؟
یونگی:دلیل خودشو داره میتونی؟
یه نگاهی به ته ته و میچی کردم
آچا:حتما!
یونگی:فردا میبینمت!
فردا:
آچا ویو
بعد از قرارداد رفتم خونه میونگ و کلی گیم زدیم..
میونگ گیمر خوبیه ولی من بهتر از اونم😂
شبم موندم اونجا کلا خونه میونگ پلاسم
پاشدم دیدم ساعت 3 عههه
من باید 4 و نیم اونجا میبودم:/
تا بخام میونگ و راضی کنم ک لباساشو بم بده 10 سال طول میکشههه
آچا:بیداری؟
میونگ:مث تو خرس قطبی نیسم.
آچا:خفه. میگم میونگ جونییییی
میونگ:ت کمدم کلی لباسه بردار.
آچا:فدات شممممم
پاشدم رفتم سمت کمدش
پدصگ چقد لباس جا داده ت کمدش:///
(ساعت 4 و ربع)
خب رسیدممم
وااااو چ ساختمون خوشگلیهههه
شیشه ایه!برگام!قرارم با رئیسم اونجا عه ینی؟
آچا:کیه دیه؟شماره عه:/..بله؟
_خانم پارک کجایین؟
آچا:عااام آقای جئون شمایی؟
کوک:بله خانم پارک:/
آچا:خب من روبرو ساختمون شیشه ایه ام
کوک:خیله خب من میام پایین.
آچا:باشه.
عه. مرتیکه قط کرد(میتونم آچا رو بکشم؟)
خو ساختمون اونور خیابونه و ایشونم حتما ب سیسشون نمیخوره از خیابون رد شن(پروعه یکم.)پس باید رد شم.
داشتم رد میشدم ک ماشین بم برخورد کرد و...
الان بعدیو میذارم
یونگی:ما هم همینطور فقط خانم پارک..
آچا:راحت باشید.. خیلی دوست ندارم با فامیل صدام بزنن..
یونگی:(خنده) خیله خب آچا! میتونی فردا فقط خودت بیای؟
آچا:(با تعجب) عااام ببخشید چرا؟
یونگی:دلیل خودشو داره میتونی؟
یه نگاهی به ته ته و میچی کردم
آچا:حتما!
یونگی:فردا میبینمت!
فردا:
آچا ویو
بعد از قرارداد رفتم خونه میونگ و کلی گیم زدیم..
میونگ گیمر خوبیه ولی من بهتر از اونم😂
شبم موندم اونجا کلا خونه میونگ پلاسم
پاشدم دیدم ساعت 3 عههه
من باید 4 و نیم اونجا میبودم:/
تا بخام میونگ و راضی کنم ک لباساشو بم بده 10 سال طول میکشههه
آچا:بیداری؟
میونگ:مث تو خرس قطبی نیسم.
آچا:خفه. میگم میونگ جونییییی
میونگ:ت کمدم کلی لباسه بردار.
آچا:فدات شممممم
پاشدم رفتم سمت کمدش
پدصگ چقد لباس جا داده ت کمدش:///
(ساعت 4 و ربع)
خب رسیدممم
وااااو چ ساختمون خوشگلیهههه
شیشه ایه!برگام!قرارم با رئیسم اونجا عه ینی؟
آچا:کیه دیه؟شماره عه:/..بله؟
_خانم پارک کجایین؟
آچا:عااام آقای جئون شمایی؟
کوک:بله خانم پارک:/
آچا:خب من روبرو ساختمون شیشه ایه ام
کوک:خیله خب من میام پایین.
آچا:باشه.
عه. مرتیکه قط کرد(میتونم آچا رو بکشم؟)
خو ساختمون اونور خیابونه و ایشونم حتما ب سیسشون نمیخوره از خیابون رد شن(پروعه یکم.)پس باید رد شم.
داشتم رد میشدم ک ماشین بم برخورد کرد و...
الان بعدیو میذارم
۵.۰k
۲۹ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.