عروسک خانوم من
p55
خدمتکاری رو برد توی اتاق و لباساشو کند
ا.ت: همینجا بمون لباس جدید میارم برات
به اتاق کناری رفت و لباس اونو پوشید و لباسای خودشو داد به خدمتکار و سریه از مهمونی خارج شد از عمارت کوک...نشست تو ماشین
ا.ت: سریع بریم فرودگاه
÷بله
با سرعت به سمت فرودگاه رفتن و با هواپیما مسیری طولانی رو به سمت انگلیس شروع کردن
ویو کوک
برگشتم توی اتاق ا،تو دیدم که بدنش شبیه گرل من نبود
کوک: میزبانم....میتونی چهرتو نشون بدی
خدمتکار چهرشو نشون داد و کوک با تعجب نگاه میکرد
خدمتکار: لطفا به اتاق همسرتون برید
ته ویو
رفتم و امیلیا رو رسوندم ولی خدایی چون ترافیک بود طول کشید وقتی رسیدم به عمارت فردی جلومو گرفت
_آقا سریع به اتاق لی ا.ت برید توی خونه عمارت
ته چیزی شده؟
_خودتون رو میز یچی میبینید و میفهمید
سریع به سمت اتاق ا.ت دویدم و در رو باز کردم اما کوک رو دیدم که فلشی رو به کامپیوتر زد
کوک: گفتن اینو ما باید ببینیم
تهیونگ: چیه؟
کوک: منم نمیدونم
کوک کاراشو کرد و پلی کرد اول با دیدن ا.ت متعجب شد و تهیونگ هم دست کمی نداشت اما شروع کردن گوش کردن هر لحظه که میگذشت نفس جفتشون تنگ تر میشد چشما قرمز عصبانی ناراحت و...
تهیونگ: پدر بزرگ؟پول کوک...این...من و تو....ا.ت
کوک: خبر داشته خونشو گرفتم؟چطوری؟جاسوسی؟باورم...نمیشه...نه...چرا ما
جفتشون قفل بودن فردی وارد اتاق شد
=آقایون به خودتون بیاید
کوک: منو ببر پیش ا،تتتتتت
=اروم باشید
تهیونگ: چی میگی ها؟اروم؟رفیقم....
=اگه اینقدر کنجکاوی برید مدرسه بچگیتون و ببینیدش
کوک به سمت پسره رفت و خواست بکشش که تهیونگ گرفتش
کوک: ولم کن ...ول کن
تهیونگ: نهههههههه کوک ..کوک بیا بریم مدرسه
کوک بیخیال شدو جعبه رو میزو برداشت و بی اعتنا به پسره رفتن و سوار ماشین شدن جوری تهیونگ گاز میداد که انگار نور از کنار ماشینا رد میشه....کمتر از یک دقیقه رسیدن مدرسه و وارد مدرسه شدن ...خاطره ریخت تو سرشون انکار همش جلو چشماشون بود دستی رو شونه جفتشون نشست و بازم خدمتکار دیگه ای بود خواست که دنبالش برن خدمتکار تمام در و دیوار و راهاندازی رو طی کرد تا به اتاق مخفی رسید
>لطفا رمز جعبتونو بزنید و کلیدو بیرون بیارید
کوک به تهیونگ نگاه کرد که تهیونگ ساکت شد و یکم بعد یادش امد و جعبه رو گرفت و عدد رو زد و در جعبه باز شد کلید قدیمی قشنگی توش بود ولی انکار شاه کلید بود چون پنج تا قفل رو باز کرد و بچها رفتن تو
>آقا این فیلم کوتاه رو ببینید
[فیلم>> ا.ت : پول در دو کارت به صورت مساوی وجود دارد لطفا از آن برای نجات باند استفاده کنید
رمز کارات ها در پشت کارت نوشته شده
جعبه جئون جونگکوک ۴۴۴۴۸۹ و جعبه کیم تهیونگ ۶۵۶۵۳۳ است لطفا رمز را توی جعبه وارد کنید]
بچها که واقعا گیج بودن فقط گوش کردن و...
خدمتکاری رو برد توی اتاق و لباساشو کند
ا.ت: همینجا بمون لباس جدید میارم برات
به اتاق کناری رفت و لباس اونو پوشید و لباسای خودشو داد به خدمتکار و سریه از مهمونی خارج شد از عمارت کوک...نشست تو ماشین
ا.ت: سریع بریم فرودگاه
÷بله
با سرعت به سمت فرودگاه رفتن و با هواپیما مسیری طولانی رو به سمت انگلیس شروع کردن
ویو کوک
برگشتم توی اتاق ا،تو دیدم که بدنش شبیه گرل من نبود
کوک: میزبانم....میتونی چهرتو نشون بدی
خدمتکار چهرشو نشون داد و کوک با تعجب نگاه میکرد
خدمتکار: لطفا به اتاق همسرتون برید
ته ویو
رفتم و امیلیا رو رسوندم ولی خدایی چون ترافیک بود طول کشید وقتی رسیدم به عمارت فردی جلومو گرفت
_آقا سریع به اتاق لی ا.ت برید توی خونه عمارت
ته چیزی شده؟
_خودتون رو میز یچی میبینید و میفهمید
سریع به سمت اتاق ا.ت دویدم و در رو باز کردم اما کوک رو دیدم که فلشی رو به کامپیوتر زد
کوک: گفتن اینو ما باید ببینیم
تهیونگ: چیه؟
کوک: منم نمیدونم
کوک کاراشو کرد و پلی کرد اول با دیدن ا.ت متعجب شد و تهیونگ هم دست کمی نداشت اما شروع کردن گوش کردن هر لحظه که میگذشت نفس جفتشون تنگ تر میشد چشما قرمز عصبانی ناراحت و...
تهیونگ: پدر بزرگ؟پول کوک...این...من و تو....ا.ت
کوک: خبر داشته خونشو گرفتم؟چطوری؟جاسوسی؟باورم...نمیشه...نه...چرا ما
جفتشون قفل بودن فردی وارد اتاق شد
=آقایون به خودتون بیاید
کوک: منو ببر پیش ا،تتتتتت
=اروم باشید
تهیونگ: چی میگی ها؟اروم؟رفیقم....
=اگه اینقدر کنجکاوی برید مدرسه بچگیتون و ببینیدش
کوک به سمت پسره رفت و خواست بکشش که تهیونگ گرفتش
کوک: ولم کن ...ول کن
تهیونگ: نهههههههه کوک ..کوک بیا بریم مدرسه
کوک بیخیال شدو جعبه رو میزو برداشت و بی اعتنا به پسره رفتن و سوار ماشین شدن جوری تهیونگ گاز میداد که انگار نور از کنار ماشینا رد میشه....کمتر از یک دقیقه رسیدن مدرسه و وارد مدرسه شدن ...خاطره ریخت تو سرشون انکار همش جلو چشماشون بود دستی رو شونه جفتشون نشست و بازم خدمتکار دیگه ای بود خواست که دنبالش برن خدمتکار تمام در و دیوار و راهاندازی رو طی کرد تا به اتاق مخفی رسید
>لطفا رمز جعبتونو بزنید و کلیدو بیرون بیارید
کوک به تهیونگ نگاه کرد که تهیونگ ساکت شد و یکم بعد یادش امد و جعبه رو گرفت و عدد رو زد و در جعبه باز شد کلید قدیمی قشنگی توش بود ولی انکار شاه کلید بود چون پنج تا قفل رو باز کرد و بچها رفتن تو
>آقا این فیلم کوتاه رو ببینید
[فیلم>> ا.ت : پول در دو کارت به صورت مساوی وجود دارد لطفا از آن برای نجات باند استفاده کنید
رمز کارات ها در پشت کارت نوشته شده
جعبه جئون جونگکوک ۴۴۴۴۸۹ و جعبه کیم تهیونگ ۶۵۶۵۳۳ است لطفا رمز را توی جعبه وارد کنید]
بچها که واقعا گیج بودن فقط گوش کردن و...
۶.۵k
۰۵ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.