افتاده اگر به خاک دیدی از شاخه جدا شقایقی را

افتاده اگر به خاک دیدی از شاخه جدا شقایقی را

یا در دل موج سهمناگین توفان بشکسته قایقی را

ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور

در صبح بهار جای شبنم در گونه گل تگرگ دیدی
یا صید به خون کشیده ای؛ افتاده به دام مرگ دیدی

ای عشق مرا نکرده باور آن لحظه مرا به خاطر آور

چون من به نگاه دلفریبی گر عاشق و بی قرار گشتی
در دشت جنون بی ترانه سرگشته تر از غبار گشتی

یا پیر شدی چو من دریغا از آینه شرمسار گشتی

گفتی که همیشه یاد من باش من یاد تو بوده ام همیشه
من هر غزل و ترانه ام را بهر تو سروده ام همیشه

هر صبح پس از نیایش من از ته دل دعات کردم
در قصر بلور آسمونها فریاد زنان صدات کردم...
دیدگاه ها (۱)

رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است ؛ بین ما این فاصله “بسیا...

دیگر چه بلاییست غم انگیزتر از اینمن بار سفر بستم و یک شهر نف...

هنوز هم حوالی خواب های شبانه ام پرسه میزنی !دیر وقت است آرام...

گاهی … دلت”به راه” نیست!!ولی سر به راهی …خودت را میزنی به “آ...

🌹اعوذبالله من الشیطان رجیم🌺☘🌼بِسْمِ ألله ألرحْمنِ ألرَحيمْأل...

چپتر ۱ _ دختر یتیمعصر بود. سایه دیوار های بلند و ترک خورده ی...

🦋 wounded butterfly 🦋part 9کاغذو باز کرد و با دست خطی که دید...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط