شاهزاده اهریمن پارت1
#رمان_شاهزاده_اهریمن
ژانر: #تخیلی_معمایی_عاشقانه
خلاصه: درباره پسری به اسم ارمیاست که تمام آرزوش وارد شدن ب یکی از بهترین مدرسه های شهرشونه ولی هیچ چیز اونجوری ک میخواد پیش نمیره ن تا وقتی ک شاهزاده تاریکی اونو انتخاب میکنه.
مقدمه:
چطوری میشه که توی یک قدمی آرزوهات همه چی نابود بشه، آرزوهای ک هرروز و هر شب ب امید رسیدن بهشون انگیزه زندگی پیدا میکنی، اونوقت یه عده بخاطر سرگرمی خودشون آرزوهای تورو خراب میکنن؛ خیلی ها ب انتقام فکر میکنن خیلی ها دست ب خودکشی میزنن خیلی ها سیع میکنن دوباره ب زندگی برگردن و شروع دوباره داشته باشن خیلی هاهم تو همون نقطه دکمه of زندگی شون رو برا همیشه میزنن..
ولی ی چیز درباره من وجود داره اونم اینه حتی حق این چیزا هم ازم گرفته شده...
#پارت_1
+ :هـــــین
× : پسره چیز مغز چهار ساله دهن مارو سرویس کردی دیشب عین دارکوب رو مغزمون رژه رفتی اونوقت الان کپه مرگت گذاشتی بیدار هم نمیشی،چیه چرا مثل مرده های از گور برخواسته نگام میکنی.
+ :الهی اون موز های ک میخوری درسته تو گلوت گیر کنه نکبت روان پریش مگه آزار داری آب میریزی، اول صبح مث عزرائیل بالا سرم واستادی ک چی بشه هااااااان.
× :اولن عزرائیل اون عمه فروغه ثانین مگه تو امروز مدرسه نداری الدنگ.
+ : چـــــی مدرســــه
خاک ب گورت کنن شایان چرا از همون اول بیدارم نکردی هاان
* : چخبره اول صبحی اینقدر سروصدا میکنید
شایان تو اینجا چیکار میکنی باز اومدی نوه منو اذیت کنی؟
× : خوبه والا انگار ن انگار منم نوتم اصلا هرچی میکشم از دست این آرمیا خودشیرینه
ژانر: #تخیلی_معمایی_عاشقانه
خلاصه: درباره پسری به اسم ارمیاست که تمام آرزوش وارد شدن ب یکی از بهترین مدرسه های شهرشونه ولی هیچ چیز اونجوری ک میخواد پیش نمیره ن تا وقتی ک شاهزاده تاریکی اونو انتخاب میکنه.
مقدمه:
چطوری میشه که توی یک قدمی آرزوهات همه چی نابود بشه، آرزوهای ک هرروز و هر شب ب امید رسیدن بهشون انگیزه زندگی پیدا میکنی، اونوقت یه عده بخاطر سرگرمی خودشون آرزوهای تورو خراب میکنن؛ خیلی ها ب انتقام فکر میکنن خیلی ها دست ب خودکشی میزنن خیلی ها سیع میکنن دوباره ب زندگی برگردن و شروع دوباره داشته باشن خیلی هاهم تو همون نقطه دکمه of زندگی شون رو برا همیشه میزنن..
ولی ی چیز درباره من وجود داره اونم اینه حتی حق این چیزا هم ازم گرفته شده...
#پارت_1
+ :هـــــین
× : پسره چیز مغز چهار ساله دهن مارو سرویس کردی دیشب عین دارکوب رو مغزمون رژه رفتی اونوقت الان کپه مرگت گذاشتی بیدار هم نمیشی،چیه چرا مثل مرده های از گور برخواسته نگام میکنی.
+ :الهی اون موز های ک میخوری درسته تو گلوت گیر کنه نکبت روان پریش مگه آزار داری آب میریزی، اول صبح مث عزرائیل بالا سرم واستادی ک چی بشه هااااااان.
× :اولن عزرائیل اون عمه فروغه ثانین مگه تو امروز مدرسه نداری الدنگ.
+ : چـــــی مدرســــه
خاک ب گورت کنن شایان چرا از همون اول بیدارم نکردی هاان
* : چخبره اول صبحی اینقدر سروصدا میکنید
شایان تو اینجا چیکار میکنی باز اومدی نوه منو اذیت کنی؟
× : خوبه والا انگار ن انگار منم نوتم اصلا هرچی میکشم از دست این آرمیا خودشیرینه
۳.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.