فروشنده عشق

فروشنده عشق
part①⑦
ویو جونگ کوک:

صدایی از در اتاقی که من اون دخترو بردم نمیومد
و این باعث میشد بیشتر نگران شم که خواهراش راست گفته باشن که حالش بده
رسیدم به در اتاق دستمو کردم تو جیبم که کلیدمو بردارم ولی نبود
بعد کلی گشتن بلاخره پیداش کردم و درو باز کردم
ولی با چیزی که دیدم خشکم زد نمیدونستم چیکار کنم

ویو تهیونگ:

تهیونگ: جیهوپ... جیهوپپپپ
جیهوپ: ها چیه؟
تهیونگ: جونگ کوکو نگا
جیهوپ: این چرا خشکش زده؟
تهیونگ: من اگه میدونستم که به تو نمیگفتم
جیهوپ: خو بیا بریم ببینیم چشه دیگه
تهیونگ: بریم

ویو ا/ت:

ا/ت: هانول اون پسره رو ببین چرا اینطوری خشکش زده
هانول: نکنه هِیونگ چیزیش شده
ا/ت: بدو بریم بدوووو


یعنی هِیونگ چشهــ؟
دیدگاه ها (۴)

با هفتا فرشته به نام بی تی اس🫂💜

سلیطه ی ارمی😂😂

😂😂😂

باهم اماده شیم بریم تو جیب جیمین شی💜😂

●از روشنایی میترسی؟●پارت 8

☕️هفت روز تا تبدیل شدن به استاد قهوه☕️پارت 4

"سرنوشت "p,34...کانر : ( مست ) ... ا/تت ‌.... میدونستی شیفته...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط