ﻗﺼﺪﻡ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ ...
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ .... ﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ ....
ﻗﺼﺪﻡ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺑﻮﺩ ....
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ .... ﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺖ ...
ﻗﺼﺪﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ ...
ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ ... ﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ ....
ﻗﺼﺪﻡ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﻮﺩ ....
ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ .........
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ !!......
دیدگاه ها (۱)

بگو دوستم داریتا منسمت آفتابلبخند بزنموسر بر شانه های گرمتشع...

چه بگویماز آرزوهای بی شماری که تمامِ جوانیم رالحظه به لحظه ب...

‍ التیام زخمهایم شودر این روزهای غمرده.سهم من ازتودلتنگی نیس...

باید همه چیز را فراموش کنمنو‌جوانیم راو روزهایی که گذشت نمی ...

#داستان 💢 مرغ و پلو 💢ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩﮔﻮ...

ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻃﻮﺭ ﻛﻪ ﺩﺭﺩﻡ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﺍﺳﺖ،ﺷﻴﻄﻨﺖ ﻫﺎﯼ ﺩﻟﻢ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ...

"دریـــــــا باش" تا هرکس لایقت بود در تو آرام گیرد؛وهرکس لا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط