چه بگویم

چه بگویم
از آرزوهای بی شماری
که تمامِ جوانیم را
لحظه به لحظه
با آنها سپری کردم
از عشق نهراسیدم
از تمامِ بودن و نبودنش
لبریز بودم
و آسمانِ ابری چشمهایم
چه روزها
که بارانی نبود
به شوقِ فقط بودنش
در جایی
جایی دور از من

و اکنون
در حجمِ سردرگمِ دلتنگی هایم
فقط
سکوت می خواهم و بس.
دیدگاه ها (۱)

#عکس.نوشته

#عکس.نوشته

بگو دوستم داریتا منسمت آفتابلبخند بزنموسر بر شانه های گرمتشع...

ﻗﺼﺪﻡ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ ...ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ .... ﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ ....ﻗﺼﺪﻡ ...

#طلوعِ‌چشمهایت...به خیالم می‌روی و از یاد خواهم برد نگاه ملی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط