P

P¹⁵

+ چرا دوسم نداری؟
- نمی‌دونم ولی شاید بخاطر خیانت که بهم کردی باشه
+ من بهت خیانت نکردم
روبه روش دراز کشیدم و دستم نوازش وار روی صورتش گذاشتم
- میدونم میدونم ولی من توی این سه سال خودم رو بااین گول زدم
+ چرا چرا خودتو گول زدی(با بغض)
- چون میخواستم عشقت رو فراموش کنم اما نتونستم ببخشید ( با گریه)
+ چرا میخواستی فراموش کنی
- چون فکر میکردم دیگه منو دوست نداری
+ ولی من هنوز دوست دارم حاضرم برات بمیرم
- آخه اون روز گفتی عشق یه طرفه‌ خوب منم فکر کردم....
+ هیش اون روز من اینو گفتم چون از عشق تو نسبت به خودم مطمئن نبودم
- واقعا
+ آره عزیزم
- یعنی واقعا دوستم داری
+ معلومه که دوست دارم
- ولی بازم این عشق اجباریه ( اسم فیک وایییی🫠)
+ نیست اجباری نیست
- چرا از نظر خانواده ما ما داریم به اجبار باهم ازدواج میکنیم
+ تو داری اینجوری فکر می‌کنی
- آره من اینجوری فکر میکنم
+ بامن زندگی می‌کنی ؟
- نه
+ یعنی چی ؟
- توی این یک هفته باید نظرم رو عوض کنی اگه نکنی یعنی ازدواج ما اجباریه
و بعد توی همون بغل خوابم برد

ویو تهیونگ

بیدار شدم هنوز خواب بود باید نظرشو عوض کنم ولی چیکار کنم ؟ آره زنگ میزنم روزی
+ الو روزی
روزی: سلام داماد کوچک خانواده پارک چطور تینا خوبه
+ آره خوبیم میگم
روزی: جانم چیزی شده
+ نه من می‌خوام تینا رو سورپرایز کنم چی رو خیلی دوست داره
روزی : ببین تینا شاید توی این سه سال عوض شده باشه ولی خوب اون موقع که من یادمه عاشق خرید و شهربازیه
+ آهان مرسی سلام برسون
روزی: باشه عزیزم خداحافظ
آهان یادم نبود امروز قرار برییم دریا فردا بریم شهر بازی پس فردا کن کوک و کیتی میان میریم خرید خوبه
بریم این تینا خانم رو بیدار کنیم
+ عروس خانم بیدار شو
- صبح بخیر
+ صبح شما هم بخیر خوشگل خانم
- چیه اینجوری صدام کردی
+ خانم خودم رو چطور صدا کنم
- باشه بابا اوکی
+ پاشو بریم صبحانه بخوریم
- خوب
+ بعدشم بریم لبه دریا
- خوب ( زوق‌)
+ بعدشم بریم بستنی بخوریم
- خوب ( زوق‌ بیشتر )
+ خوب دیگه بعدشم هرجا تو خواستی میریم
- پس من برم لباس عوض کنم

ویو تینا

رفتم لباس عوض کنم لباس گرم پوشیدم چون آقا بهم گفته بیرون سرده و نباید سرما بخورم
رفتم یه شلوار جین گشاد پوشیدم پیراهنم رو توی شلوار کردم و یک کاپشن کوتاه و یک کنونی اسپرت سفید پوشیدم و رفتم بیرون چه خوشتیپ کرده
+ بریم
- بریم
رفتیم سوار ماشین شدیم
- به کوک زنگ زدی
+ تینا من میدونم کیتی چشه
- خوب بگو چشه
+ کیتی بارداره
- چی جدی میگی
+ آره خاله جون
- ولی تو از کجا می‌دونی
+ امروز یونجون بهم زنگ زد نیکی دکتر دیگه کیتی ماینه کرده فقط هم خودشون سه تا می‌دونن
- یعنی کوک نمیدونه
+ نه قرار شده فردا برای کمک خرید عروسی بیان اینجا اینجا بهش میگه
- وای خیلی براش خوشحالم
رسیدیم پیاده شدیم و رفتیم روی شن ها نشستیم

دو ساعت بعد
+ میگم تینا من باید چیکار کنم که تو نظرت عوض کنم
- نمی‌دونم
+ می‌دونی تو مثل بقیه با شکلات و شیرینی نظرت عوض نمیشه
- چرا شاید بشه من چیز های فانتزی دوست دارم البته چه فانتزی باشه

بقیه داخل کامنت اسمات

ادامه دارد.......
دیدگاه ها (۲)

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

P¹⁷باهم از هتل امدیم بیروناول رفتیم به یه پاساژ که معلوم بود...

P¹⁴+ نمی خوای بری عروسی - خوب چی بپوشم+ برو یه لباس درست و ح...

P¹³که دستم رو گرفت و رو به خودش کرد+ چرا داشتی نگام میکردی ه...

⁵ویو تینا بعد از رفتن بچه ها من کلی کار انجام دادم مثل صراحی...

³اون روز تموم شد و من هنوز هم توی شوک اون لحظه بودم همش بهش ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط