مرورگر شما از پخش ویدیو پشتیبانی نمی‌کند.

P

P¹⁷

باهم از هتل امدیم بیرون
اول رفتیم به یه پاساژ که معلوم بود کامل برای خرید عروس و داماد بود
- خوب اینجا خیلی بزرگه
کوک: آره دیگه ماهم برای خرید عروسی اینجا امدیم
- میگه اینا هم امدن سوئیس
+ آره عزیزم برای عروسی امدن حتی جین با روزی هم امدن همه ما برای خرید عروسی به سوئیس چون اینجا چیز های قشنگی داره
- وای خیلی زوق‌ دارم
رفتیم داخل به گفته تهیونگ اول قرار شد لباس من رو بخریم رفتیم تو یکی از مغازه خیلی بزرگ که کامل برای لباس عروس بود
کلی لباس اونجا بود ولی من چشم یکی رو گرفته بود که اونم خیلی باز بود
- تهیونگ بزار همینو بگیرم دیگه لطفاً
+ نه نمیشه این خیلی بازه
رفتم در گوشش و خودم رو بهش نزدیک کردم آروم گفتم
- من که مال توام پس نگران چی هستی
+ آه باشه بابا همین رو بردار
یه بوسه روی گونه گذاشتم رفتم لباس رو بپوشم

ویو تهیونگ

وقتی گونم رو بوسید لبخندی زدم که کوک آمد طرفم
کوک: چیه خندانی
+ مرض برو ببین زن خودت کجاست
کوک: من که از زنت چیزی نگفتم
+ آه خدا دارم خنگ میشم
کوک : اون وقت من زن زلیل ام
+ کی گفته
کوک: اگه الان بخوام نام ببرم تا شب طول می‌کشه نمونه بومگیو
+ اون که از تو بدتره
کوک: همینو بگو
- آمده این می‌خوام بیام بیرون
+ آره عزیزم یک لحظه وایستا کیتی بیا تینا امد
کیتی آمد روی مبل بغل کوک نشست
+ خوب عزیزم بیا
پرده باز شد توی این لباس شبیه فرشته ها شده بود یعنی بعد سه سال داره زنم میشه باورم نمیشه
- چطوره تهیونگ
+ خیلی بهت میاد شبیه فرشته ها شدی
- اون وقت هی میگی این نه ببین چه خوشگله
+ باشه بردار
- مرسی عشقم ( لبخند)
کوک: خوب دیگه بریم برای تهیونگ

ویو تینا

بلاخره راضی شد لباس عروسی که دوست دارم رو بخرم فرا شب بیلط‌ برگشت بود
همه خرید هارو کردیم تموم شد رفتیم هتل لباس عوض کردیم
+ میگم پس فردا شب بچه هارو مهمون کنیم
- نه بزار یک روز بعد عروسی بچه هارو خونه خودمون مهمون کن
+ باشه فکر خوبه
- خوابم میاد
روی تخت نشسته بود و به تاج تخت تکیه داده بود
+ بیا اینجا
رفتم سرمو گذاشتم روی سینه اش دستشو گذاشت روی بازوم و نوازش میکرد روی موی کوتاهی که حالا کمی بلند شده بود میکشید
+ فیلم ببینیم
- ببینیم
کنترل رو برداشت و تی وی رو روشن کرد فیلم ترسناک بود من مافیا بودم اما از فیلم های ترسناک خوشم نمیومد و اون با لذت نگاه میکرد منم دلم نمی‌خواست ناراحت بشه لحظه ترسناکی بود که از توی پنجره اتاق دختر جن در امد از ترس جیغ زدم دستم رو دور کمرش حلقه کردم و خودم رو بیشتر بهش نزدیک کردم و چشمام رو از ترس بسته بود
+ نترس خبری نیست
- وای ترو خدا الان سکته میکنم
+ باشه خاموش کردم
تی وی رو خاموش کرد و پتو رو بیشتر روی خودم و خودش کشید
+ حالت خوبه
- وقتی پیش تو باشم عالیم
+ ترسیدی
- آره من خیلی از این جور چیز ها خوشم نمیاد
+ خوب بهم میگفتی بزنم بره
- نمی‌خواستم ناراحت بشی
+ چرا ناراحت بشم
بوسه آروم روی لبم گذاشت
+ بخواب فردا کلی کار داریم
- چیکار
+ باید وسایل جمع کنیم فرا ساعت ۵ بلیط داریم
- باشه شب بخیر عزیزم
+ شب بخیر خوشگلم
و به خواب عمیقی فرو رفتیم
دیدگاه ها (۰)

Seven notes and seven heartsامروز مثل همیشه از خونه زدم بیرو...

P¹⁸**ویو تینا**ساعت پنج صبح، صدای زنگ ساعت با لحنی ملایم، هر...

P¹⁶ویو تینا از خواب با درد زیر دلم بیدار شدم دست تهیونگ دورم...

P¹⁵+ چرا دوسم نداری؟- نمی‌دونم ولی شاید بخاطر خیانت که بهم ک...

P⁷لباس تینا لباس روزی لباس جینی لباس کیتی لباس سواویو تینا ت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط