*« ردِ پاییز . . »
*« ردِ پاییز . . »
برگ درختا داره میریزه !
همه میگن پاییز شده . .
پاییز ؟!
مگه اصلا پاییز تموم شد ؟!
چرا من یادم نمیاد که پاییز تموم شده باشه !
آخه . . آخه من هنوز جاموندم ؛
توی پاییزِ سهسالِ پیش . .
جاموندم توی شلوغی دروازه دولت . .
توی آخرین خداحافظیت . .
ازم دور شدی . . محو شدی . .
دیگه نتونستم ببینمت . .
هرچی دوییدم بهت نرسیدم . .
حس کردم رفتنت یهکابوسه ! که اگه فریاد بکشم ؛
از خواب میپرم و عرقی که از شقیقههام ؛
سرازیر شدن توی گوشم رو پاک میکنم . .
و یادم میاد که ، همین یه ساعت پیش ؛
گفتی تا اخرش هستم ؛ بعد دوباره آروم میگیرم . .
ولی من دیر میرسم بهت . .
اونقدر دیر ؛ که تو دیگه رفتی !
اونقدر دیر ؛ که دیگه فراموشم کردی !
اونقدر دیر ؛ که جا میمونم توی پاییز !
پاییز هیچوقت تموم نشد ؛
من هیچوقت نتونستم از کابوس نبودت بیدار شم . .
بعد تو کل زندگیم شد پاییز ؛
و حالا اگه ردِ پاییز رو بگیری میرسی به من . .
بعد رفتنت حس میکنم بهجای کسی قایم شدم ؛
که فرار کرده و دیگه هیچوقت قرار نیست برگرده . .
حس میکنم توی یه شهر غریب گم شدم ؛
شهری که همه آدماش کَرن . .
سه ساله که نمیتونم یه نفس راحت بکشم . .
دکترا میگن غدهی تیروئیدت وَرَم کرده ؛ چِرت میگن !
چون سه ساله که یه بغض کوفتی ؛
جا خشک کرده توی گلوم . .
برای همینه که باید بعد از هر وعدهی غذایی ؛
سه لیوان آب بخورم ؛
که بغض نبودت به مرگم ختم نشه . .
برای من پاییز وقتی تموم میشه که تو برگردی . .
برگرد قبل از اینکه بهجای پاییز ؛
من تموم بشم . .:)'🍂*
برگ درختا داره میریزه !
همه میگن پاییز شده . .
پاییز ؟!
مگه اصلا پاییز تموم شد ؟!
چرا من یادم نمیاد که پاییز تموم شده باشه !
آخه . . آخه من هنوز جاموندم ؛
توی پاییزِ سهسالِ پیش . .
جاموندم توی شلوغی دروازه دولت . .
توی آخرین خداحافظیت . .
ازم دور شدی . . محو شدی . .
دیگه نتونستم ببینمت . .
هرچی دوییدم بهت نرسیدم . .
حس کردم رفتنت یهکابوسه ! که اگه فریاد بکشم ؛
از خواب میپرم و عرقی که از شقیقههام ؛
سرازیر شدن توی گوشم رو پاک میکنم . .
و یادم میاد که ، همین یه ساعت پیش ؛
گفتی تا اخرش هستم ؛ بعد دوباره آروم میگیرم . .
ولی من دیر میرسم بهت . .
اونقدر دیر ؛ که تو دیگه رفتی !
اونقدر دیر ؛ که دیگه فراموشم کردی !
اونقدر دیر ؛ که جا میمونم توی پاییز !
پاییز هیچوقت تموم نشد ؛
من هیچوقت نتونستم از کابوس نبودت بیدار شم . .
بعد تو کل زندگیم شد پاییز ؛
و حالا اگه ردِ پاییز رو بگیری میرسی به من . .
بعد رفتنت حس میکنم بهجای کسی قایم شدم ؛
که فرار کرده و دیگه هیچوقت قرار نیست برگرده . .
حس میکنم توی یه شهر غریب گم شدم ؛
شهری که همه آدماش کَرن . .
سه ساله که نمیتونم یه نفس راحت بکشم . .
دکترا میگن غدهی تیروئیدت وَرَم کرده ؛ چِرت میگن !
چون سه ساله که یه بغض کوفتی ؛
جا خشک کرده توی گلوم . .
برای همینه که باید بعد از هر وعدهی غذایی ؛
سه لیوان آب بخورم ؛
که بغض نبودت به مرگم ختم نشه . .
برای من پاییز وقتی تموم میشه که تو برگردی . .
برگرد قبل از اینکه بهجای پاییز ؛
من تموم بشم . .:)'🍂*
۶.۲k
۰۶ آبان ۱۴۰۳