گاه آدم خود آدم عشق است بودنش عشق است رفتن و نگاه کر

‏گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است. دست و قلبش عشق است. در تو می‌جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده. شاید نخواهی هم. شاید هم بخواهی و ندانی. نتوانی که بدانی.

#محمود_دولت‌آبادی♥️😍
دیدگاه ها (۰)

دستانت بستری از پَرکه هنگام غلبه‌ی خستگیبرآن پلک می‌بندم.دست...

از رهایی هر زمان بودم اسیر عالمیفارغم از هر دو عالم تا گرفتا...

هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیستکه زمان از دستش در برود و شما را ا...

چند لحظه ساكت میمانم و بعد میگويم:خودت معناى زندگى‌ رو بهتر ...

میان عشق و درد---پارت ششم:اون عصر، یونا تو خونه نشسته بود و ...

🌱🍒سوگ دوستی بی نام ترین اندوه دنیاست.درهر دوستی لحظه ای می ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط