می خواهمت، می دانی اما باورت نیست
میخواهمت، میدانی اما باورت نیست
فکری به جز نامهربانی در سرت نیست
"دیگر" شدی هرچند، اما من همانم
آری، همان شوری که دیگر در سرت نیست
من دوستت دارم؛ تمام حرفم این است
حرفی که عمری گفتم اما باورت نیست
من آسمانی بیکران، روحی بلندم
باور کن این کوتاهی از بال و پرت نیست
ای کاش، از آغاز با من گفته بودی
وقتی توانِ آمدن تا آخرت نیست...
فکری به جز نامهربانی در سرت نیست
"دیگر" شدی هرچند، اما من همانم
آری، همان شوری که دیگر در سرت نیست
من دوستت دارم؛ تمام حرفم این است
حرفی که عمری گفتم اما باورت نیست
من آسمانی بیکران، روحی بلندم
باور کن این کوتاهی از بال و پرت نیست
ای کاش، از آغاز با من گفته بودی
وقتی توانِ آمدن تا آخرت نیست...
۳۸۱
۲۴ فروردین ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.