نازنینم غم مخور سنگ صبورت میشوم

نازنینم غم مخور سنگ صبورت میشوم
همسفر تا راه نزدیک و به دورت میشوم

خواب یا بیداری ام مهمان من باشی عزیز
هر زمان آیی بدان مست ازحضورت میشوم

پیش تو من خوبِ خوبم بی تو اماسهم دل
مو پریشان تر از آن موهای بورت میشوم

مثل ماهیگیر و من صیدی به دام افتاده ام
خوش سعادت ،که گرفتاری به تورت میشوم

وقت غصه یا خوشی هستم کنارت ای رفیق
من فدای خنده و اخم و غرورت میشوم

با تمام زخم و دردی که به جان دارم ولی
باعث دلگرمی و جشن و سرورت میشوم

عین وشین وقاف را آموختم از چشم تو
نازنینم غم مخور سنگ صبورت میشوم...
دیدگاه ها (۱)

می‌خواهمت، می‌دانی اما باورت نیستفکری به جز نامهربانی در سرت...

من تورا ❣ به هر زبانی ترجمه کردم ❣ •♡" #عشق_شدی "♡•

در وادی عشق ِ تــو دلم خسته ترین استوای از دل دیوانه که دل ب...

شعرهای من ،صدای فریاد یک مجنون ،در آن سوی برزخ است ...شعر نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط